دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

فرهنگ نویسی فارسی در هند و پاکستان

فرهنگ نویسی فارسی در هند و پاکستان
درحال حاضر موجود نمی باشد

فرهنگ نویسی فارسی در هند و پاکستان

نویسنده: شهریار نقوی
ناشر: وزارت فرهنگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 341
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1341 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : 

 

مروری بر کتاب

از قرن هفتم هجری فرهنگ‏ نویسی شعری از ایران به هندوستان منتقل و در قرن هشتم،نهم و دهم در این زمینه اقدامات فراوانی به عمل آمد؛ ولی ترقی و تکامل این فن در قرن یازدهم صورت گرفت. کامل ترین فرهنگ شعری فارسی فرهنگ جهانگیری می ‏باشد که در زمان اکبرشاه به سال 1017 ق نوشته شده است.

فرهنگ رشیدی و سراج‏ اللغه هم دارای اهمیت فراوان است. در قرن های بعد نیز فرهنگ ‏نویسی مورد توجه بود و فرهنگ نظام که در قرن چهارم تألیف شد، در میان فرهنگ های فارسی که در این قرن در شبه‏ قاره تنظیم و تدوین گشت، حایز مقام ارجمندی است.

تاریخ گواه است که تمدن ایران در هند چنان رونق یافته بود که زبان فارسی پس از ایران در شبه‏ قاره هند بیش از هر زبان دیگر رائج بوده و نیز زبان فرهنگ ادب و علم بوده است. بدین سبب همه خانواده ‏های پادشاهان هند، زبان فارسی را از حیث زبان دربار انتخاب نموده بودند. در قرن چهارم میلادی ساسانیان با فرمانروایان هند غربی (پاکستان کنونی) روابط خاصی داشتند.

تمدن آریاهای هند و ایران در هفت هزار سال قبل از میلاد یکی بود و اعتقادات و زبانشان با همدیگر ارتباط داشت، از رگِ‏ویدا و زند اوستا پی می‏بریم که در دوره قبل تاریخ آریاها در پامیر با هم زندگی کرده‏اند و از آنجا به جاهای مختلف هند و ایران رفتند. ارتباط میان نیاکان ایرانی و هندی از دیرباز به ارادت فرهنگی این دو ملت انجامیده است.

فرهنگ ‏نویسی فارسی در هند از جمله مواردی است که این ارتباط را مستند می ‏سازد، به طوری که هندیان را در فرهنگ ‏نویسی فارسی کوشا می ‏یابیم. درست است که ایرانیان نسبت به هندیان، توجه کم به فرهنگ‏ نویسی فارسی داشتند، به طوری که درباره عدم توجه ایرانیان به فرهنگ ‏نویسی فارسی، شادروان محقق نامدار و فرهنگ نویس معروف دکتر محمد معین چنان تذکره داده ‏اند:
«ایرانیان به مناسبت آنکه زبان فارسی، زبان مادری آنان است، خود را از لغت ‏نامه فارسی بی‏ نیاز می ‏دانستند؛ از این‏ رو کمتر به تألیف فرهنگ زبان خویش توجه کرده‏ اند. چنان که عرب هم خود را به تدوین قاموس عربی محتاج نمی ‏دید و چون زبان عربی زبان دینی ایرانیان شد، آنان به تألیف قاموس های عربی پرداختند. از جمله نخستین فرهنگ های فارسی که به دست ایرانیان تألیف شده، از فرهنگ ابوحفص سُغدی و قطران ارموی و لغت فرس اسدی باید نام برد.

از قریب 250 فرهنگ فارسی به فارسی یا فارسی به زبانهای دیگر که در دست است، فقط حدود چهل فرهنگ فارسی به دست ایرانیان نوشته شده است و اسامی ایرانیانی که در هندوستان به تألیف فرهنگ فارسی اقدام کرده‏ اند، نیز در این حساب به شمار آمده است.

طبق تقسیم ‏بندی دکتر شهریار نقوی فرهنگ های فارسی که در هند نوشته شده را می‏ توان به سه دوره تقسیم کرد.

1. دوره قبل از مغول یعنی قرن 7 تا 9ق/ 13 تا 16م.
2. دوره بابریان یا مغول یعنی تا قرن 13ق / 16 تا 18م.
3. دوره جدید یعنی قرن 14ق/ 19 تا 20م.

فرهنگ‏ نویسی فارسی در هند را می ‏توان به دو زمره منقسم کرد:

زمره اول: عبارت است از قرن هفتم هجری تا قرن یازدهم هجری که درین دوره مؤلفین فرهنگ، بیشتر توجه خود را در جمع آوری واژه‏ های زبان مبذول داشتند و سعی عمده آنان بر این بوده است که هر فرهنگ نو در این دوره با فرهنگ های قبلی محتویات جدید رابرخوردار باشد. بهترین نظیر این زمره را در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع  می‏ شود دید که بزرگترین تعداد لغات در این فرهنگ ها گنجانیده شده است.

زمره دوم: عبارت است از قرن دوازدهم تا چهاردهم هجری که در این دوره مؤلفین فرهنگ،توجه خود را در کارهای پژوهشی و نقد و بررسی مبذول داشتند و این ها فرهنگ های نمونه‏ ای و مثالی به نظر می‏ رسند. نظیر این زمره فرهنگ رشیدی، سراج اللغه، بهارعجم،چراغ هدایت و مصطلحات ‏الشعرا به شمار می ‏آیند.

مؤلفین فرهنگ زمرة اول شعر را بیشتر دوست داشتند، به علتی که زبان و ادبیات متعلق به شاعران است و بهترین شاهد برای مدخل شعراست. اکثر آنان به زبان محاوره توجهی نداشتند و تنها هدف آنان قافیه‏ یابی بوده است تا برای مثال، شاهد و سند از شعر استفاده شود. پس می‏توان گفت که در پیروی از متقدمین فرهنگ ‏نویسان هندوستان در زمره اوّل توجه خاص به اِعراب و توضیح معانی لغات نداشتند و برای اکثر لغات از اشعار شعرا شاهد می ‏آوردند؛ چنان که در فرهنگ های قواس، دستورالافاضل، بحرالفضائل، اداه‌الفضلا، شرف‏نامه، مفتاح ‏الفضلا، تحفه‌السعادت و امثال آنها نسبت به اشتقاق کلمات و تحقق و انتقاد در مطالب توجهی به عمل نیاوردند. گاهی اوقات این هم دیده می‏شود که فهرستی از الفاظ شعری ترتیب داده و در مقابل لغات الفاظ مترادف نگاشته‏ اند. حتی گاهی تقسیم الفبای عربی را درنظر گرفته‏ اند و برای «پ، چ، ژ، گِ» فارسی بابی هم باز نکرده ‏اند.

در زمرة دوم که بیشتر دوره مغول محسوب می‏شود، از اهمیت خاصی برخوردار است. در همین دوره فارسی به اوج رسید بود و مثل زبان درخشان، زبان پادشاهان و دربار بود. در قرون میانه هند، زبان فارسی زبان اشراف و زبان فرهنگ و ادب و علم هم بوده است و علما، ادبا، شعرا و فرهنگ‏ نویسان آثار گرانقدری از خود به یادگار گذاشته‏ اند و خدمت به‌سزایی انجام داده ‏اند.

اگر وجه این چنین درخشندگی را کشف کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که توجه خاص سلاطین و پادشاهان، رؤسا و دولتمردان مغولی هند نسبت به نویسندگان و گویندگان فارسی زبان سببی بوده است که صاحبان ذوق و نامورانِ ادب فارسی زبان بالخصوص ایرانی ها از دل و جان هند را دوست داشتند و اینجا جمع شده بودند.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات