دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی

زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی

نویسنده: محمدامین ریاحی
ناشر: پاژنگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 310
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب

 به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
سیه‌چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی 

سرگذشت پُرفرازونشیب زبان و فرهنگ ایرانی در هر دیار جداجدا باید به‌دقت مورد بررسی و شناخت قرار گیرد. حاصل کار ازیک‌طرف رشته‌های دوستی و پیوند معنوی میان ما و همسایگان ما را استواری بیشتر خواهدبخشید، ازطرفِ‌دیگر چهرۀ فرهنگ جهان‌گیر دیرسال ایران، این پیر سرفراز قرون و اعصار، را تابناک‌تر خواهدکرد. گوهرهای گمشده‌ای به بازار خواهدآمد که تحقیق در آن‌ها و بهره‌جویی از آن‌ها زبان و فرهنگ ما را غنی‌تر خواهدکرد و بر جلوه و جمال آن خواهدافزود.

متون چندصدسالۀ چاپ‌نشده‌ای از مولویه و نوشته‌ها و سروده‌های فراموش‌شدۀ دیگری که به‌صورتِ نسخ نادر خطی در گوشۀ کتابخانه‌ها انتظار می‌کشند تا به همت پژوهندگانْ زندگی از سر گیرند و جای شایستۀ خود را در مجموعۀ ادب فارسی بازیابند، از این شمارند....

سخن فارسي،‌نيرومندترين مايه پيوند معنوي ما با همسايگان ماست. اين كه در خارج از مرزهاي كنوني ايران، در كران تا به كران سرزمين‌هاي همسايه، فارسي‌سرايان بزرگي چون رودكي در سمرقند، نظامي در گنجه، مولوي در قونيه، سنايي در غزنه، اميرخسرو و بيدل در دهلي، جامي در هرات آرميده‌اند، و تربت پاك هر يك زيارتگاه صاحبدلان و صاحبنظران و توده‌هاي انبوه مردم است، پشتوانه جاودانه ما با ساكنان اين سرزمينهاست.

يادآوري آن روزگاران همدلي و همزباني و پيوستگي، درسهاي آموزنده‌اي براي نسل‌هاي امروز و فرداست. در عصر ما كه هر ملت و كشوري ناچيزترين پيشينه‌هاي فرهنگي خود را بزرگ مي‌كند و براي كسب نام و آبرو و اعتبار ملي از آنها بهره مي‌جويد، شناختن و شناساندن فارسي و ثروت بيكران‌ آن و عزت و اعتبار ديرين آن، وظيفه‌اي مسلم و غفلت از اين همه، گناهي نابخشودني است.

كتاب گرانسنگ «زبان و ادب فارسي در قلمرو عثماني» گامي ارزشمند در اين راستاست كه به همت شادروان دكتر محمدامين رياحي فراهم آمده است. هدف نويسنده دانشمند اين كتاب كه سالها مسئول امور فرهنگي ايران در تركيه بوده، آشنا كردن خوانندگان با سير زبان و فرهنگ ايراني در يك سرزمين همسايه است و با اين كه بناي كارش بر رعايت جانب ايجاز و پرهيز از اطناب بوده، اما راه را باز كرده تا پژوهندگان ديگر با تحقيقات بيشتر و گسترده‌تر، زمينه تازه‌اي از فرهنگ اين ديار را به پيمايند...

در سده‌های بسیار، زبان شیرین فارسی و فرهنگ گران‌مایۀ ‌ایران بر بخش بزرگی از جهان متمدن قدیم سروری و سرافرازی داشت و از کرانه‌های اقیانوس اطلس تا اقیانوس کبیر و از فرغانه تا بغداد و از دهلی تا قسطنطنیه و سرانجام از سنگاپور تا اسپانیا زبان اهل ادب و ذوق و حال بود. در سدۀ هشتم هجری، در همان سال‌ها که معماران چیره‌دست ایرانی در ساختن بنای معروف الحمرا در اسپانیا می‌کوشیدند،‌ خنیاگران چینی برای ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی، غزل سعدی را می‌خواندند:

تا دل به مهرت داده‌ام
در بحر فکر افتاده‌ام
چون در نماز استاده‌ام
گویی به محراب اندری


در همان سال‌ها کتیبۀ سنگ‌های مزار را در جاوه و سنگاپور به فارسی می‌نوشتند. ازجمله، بر سنگ قبری از سال ۸۲۳، که سی سال پیش در مالایا کشف شده، این غزل سعدی را نگاشته‌اند:

بسیار سال‌ها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود

درآن‌میان، زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر و دیگر سرزمین‌های قلمرو عثمانی جلال و شکوهی دیگر داشت و وضع هیچ کشوری جز شبه‌قارۀ هند قابلِ‌سنجش با آن نیست. زبان فارسی در آسیای صغیر چندین سده زبان رسمی و منحصربه‌فرد مملکت بود و طبقۀ مبرز بدان سخن می‌گفتند و شعر می‌سرودند و کتاب می‌نوشتند. نامه‌نویسی به فارسی بود، وعظ و تدریس به فارسی بود، و در آن مدت در آن دیار، افزون بر کتاب‌هایی که در محل تألیف شده‌بود، هزاران نسخه از دیگر متن‌های فارسی را استنساخ کرده‌اند که اکنون شمار چشمگیری از آن‌ها هم در کتابخانه‌های ترکیه هم در مراکز علمی ایران و اروپا و امریکا موجود است.

این‌ها همگی اسناد گویایی از نفوذ زبان فارسی در آن سرزمین است. این نکته را هم باید دانست که نفوذ فارسی منحصر به قلمرو آسیایی عثمانی نبود و در دیگر متصرفات آن دولت، ازجمله در ممالک جنوب شرقی اروپا، رواج داشت: در یوگسلاوی، در آلبانی، در بلغارستان و در قبرس هنوز این نفوذْ چشمگیر است. در رومانی و یونان نیز کمابیش آثاری هست.

بیان تفصیلی این موضوع نیازمند کتاب‌هایی است تا به‌واسطۀ آن‌ها سیر زبان و ادب و فرهنگ ایرانی در خارج از چهاردیوار کنونی ایران شناخته شود و حق ایران‌دوستانی که دور از ایران به زبان و ادب ملی ما خدمتی کرده‌اند، ادا شود و البته در این فرصت کم شدنی نیست. ازاین‌رو، به‌ناچار بحث را به آسیای صغیر محدود می‌کنم و در این گستره نیز تنها به نفوذ زبان و ادبیات فارسی دری بسنده می‌کنم و به دیگر لهجه‌های ایرانی هیچ اشاره‌ای نمی‌کنم.

‌ازنظرِ نفوذ زبان و ادب فارسی، وضع فرهنگی آسیای صغیر را در دورۀ اسلامی به سه دورۀ مشخص می‌توان بخش کرد:
۱- از آغاز یورش سلجوقیان تا یورش‌ مغول؛
۲- از یورش‌ مغول تا فتح استانبول و تشکیل امپراتوری عثمانی؛
۳- دورۀ عثمانی‌ها.

ناگفته پیداست که فرهنگ ایرانی در آسیای صغیر ریشه‌‌های کهنی از ۲۵۰۰ سال پیش دارد. این سرزمین زیبا و زرخیز به‌مدتِ سیصد سال جزو استان‌های شاهنشاهی هخامنشی بود و هنوز هم آثاری گران‌قدر از آن روزگار بر دل کوه‌ها و در خزانۀ موزه‌ها محفوظ است. در تاریخ آن سرزمین نیز دوره‌ای به نام «دورۀ پارسیان» شناخته شده‌است. گرچه آثار فرهنگی آن دورۀ سیصدساله در طول زمان در زبان و زندگی مردم راه زوال پیموده‌باشد، به‌علّتِ همسایگی و وجود روابط بازرگانی و احتمالاً مهاجرت‌ها و جهانگردی‌های مسلمانان، بعدها، زبان و فرهنگ ایرانی دستِ‌کم در شهر‌های هم‌جوار نفوذ کرد. به‌عنوانِ‌نمونه، سی سال پیش از نفوذ سلجوقیان در آسیای صغیر، هنگامی‌که ناصرخسرو به شهر اخلاط می‌رسد، در سفرنامۀ خود می‌نویسد: «در شهر اخلاط به سه زبان سخن می‌گویند: تازی و پارسی و ارمنی».

اما نفوذ واقعی فرهنگ ایرانی از سال ۴۶۳ هجری آغاز می‌شود که الب ارسلان در جنگ ملازگرد رومانوس دیوجانس قیصر روم شرقی را شکست داد و دروازه‌های آسیای صغیر را بررویِ اسلام و فرهنگ ایرانی گشود. محیط دستگاه سلجوقیان روم یک محیط کاملاً ایرانی بود به‌گونه‌ای‌که از شانزده تن پادشاه آن خاندان هشت تن نام ایرانی کیانی داشتند: سه نام کیخسرو، سه کیقباد، و دو کیکاووس.

در میان شاهزادگان آن دودمان هم به نام‌های شاهنشاه، کیخسروشاه، جهانشاه، کی‌فریدون و فرامرز برمی‌خوریم. نگاهی به کتاب‌های تاریخ آن دوره، مثل «الاوامرالعلاییه» از ابن بی‌بی و «مسامره الاخبار» از آقسرایی، می‌رساند که وزیران و رجال آنان نیز بیشتر ایرانی بودند: از توسی و تبریزی تا اصفهانی و کاشانی… .

آثار و بناهای بازمانده از آن روزگار هم نام معماران ایرانی را در آن دیار جاویدان ساخته‌است. در کاخ قبادآباد، پایتخت علاءالدین کیقباد در صدکیلومتری قونیه، که به‌تازگی به کوشش محمد اُندر، باستان‌شناس معروف ترک، از زیر خاک به‌در آمده‌است، دیواره‌های تالارها با تصویرهایی از داستان‌های شاهنامه آراسته شده‌اند.

این تصویرها قدیم‌ترین تصویرهایی است که در آن‌ها داستان‌های شاهنامه موضوع نقاشی قرار گرفته‌است و افزون بر اهمیتی که از جنبۀ هنری و تاریخ هنر دارد، ازنظر بیان نفوذ حماسۀ ملی ایران در آن سرزمین دارای ارزش بسیار است و سبب رواج آن‌همه نام‌های کیانی را روشن می‌کند. دربارۀ شعر فارسی در عصر سلجوقیان روم این اندازه باید گفت که دربار آنان درست مانند درگاه محمود غزنوی پرورشگاه شعر فارسی بود.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات