دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

خسرو انوشیروان در ادب فارسی + بنیاد استراتژی در شاهنشاهی هخامنشی ؛ دو کتاب در یک مجلد

خسرو انوشیروان در ادب فارسی + بنیاد استراتژی در شاهنشاهی هخامنشی
درحال حاضر موجود نمی باشد
خسرو انوشیروان در ادب فارسی + بنیاد استراتژی در شاهنشاهی هخامنشی ؛ دو کتاب در یک مجلد
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 185365 - 107/4
  • وزن: 1.00kg
0 ریال

خسرو انوشیروان در ادب فارسی + بنیاد استراتژی در شاهنشاهی هخامنشی

نویسنده: علی مرزبان راد , نصرت الله بختورتاش
ناشر: دانشگاه ملی - عطائی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 405 + 410 
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1356 _ 1351 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده

 

مروری بر کتاب 

خسرو انوشیروان در ادب فارسی 

خسرو یکم ملقب به انوشیروان، بیست و دومین پادشاه ساسانی، دربسیاری از آثار ادبی دارای چهره ای شکوهمند وانسانی است و از وی به نیکی و عدالت یاد شده است. پند و اندرزهایی حکیمانه از وی به یادگار مانده است که بیان کننده خرد و دانش اوست. با مطالعه و بررسی در متون کهن متوجه میشویم، که قسمت هایی از این آثارارزشمند، به سرگذشت و پادشاهی انوشیروان اختصاص داده شده است که بیان کننده تاثیر و نفوذ وی در ادبیات فارسی است.در نوشتار حاضر به بررسی شخصیت انوشیروان در ادب فارسی پرداخته شده وبرخی از آثار مورد بررسی قرار گرفته است.

و آسان است که آن را از ما مزد خواسته در حالی که نزد او بس با شکوه و ارجمند است . پس همانا من دوست دارم که تو در این باره به سخن پردازی و او را به کام و آرزویش برسانی و آگاه باش که این چیزی است که مرا خرم میگرداند و تو در این باره چیزی از کوشش و مبالغه دریغ مورز هر چند ترا زحمتی رسد و آن این است که با بی همانند دیگر بابها که در آن کتاب است بنویسی و در آن از بزرگواری برزویه و اینکه آغاز کاروشان و پایه اش چه بوده و نیز از نژاد و پیوند و پیشه او و همچنین از رفتنش به سرزمین هند در راه مقصود ما سخن به میان آوری و نیز از اندرزها و دانستنیها که با کوشش او به ما رسیده و ما از آن سود میبریم و نیز بزرگداشت و برتری دادن ما او را بر دیگران و این که سر گذشت او پس از بازگشت چه بوده همه اینها را با کوشش هر چه تمامتر فراهم آوری و در ستایش او هیچ کوتاهی نکنی.

بلکه هر چه توانی بکوشی تا برزویه و مردم کشور را شاد و خرم گردانی زیرا وی از جانب من و مردم کشور و خودت که دوستدار دانشها هستی شایسته این بزرگداشت میباشد و چنان کنی که ارزش این باب که به برزویه وابسته است از دیگر مقاصد کتاب نزد خاص و عام برتر گردد و نیز به دانشهای آن کتاب هر چه بیشتر همانند باشد زیرا تو برای این کار سرآمد همگان و کامیابترین آنها هستی و آن را باب نخستین گردانی و چون این کار انجام یافت و آن را در جایش نهادی مرا خبر دهی تا مردم کشور را گرد آورم و تو آن را برای آنها بخوانی تا پایه دانش و کوشش تو درراه دوستی با ما آشکار شود و ترا هم سرافرازی باشد.

چون بزرگمهر گفتار خسرو را شنید برودر افتاد و زمین خدمت ببوسید و گفت خداوند تراای شهریار پایدار کند و در این جهان و آن جهان به برترین پایه های درستکاران برساند البته در این کار مرا شرفی پایدار و جاویدان ارزانی داشتی پس بزرگمهر از نزد شاه بیرون شد و به کار پرداخت و سرگذشت برزویه را از روزی که دیده به جهان گشوده بود و پدر و مادرش او را به آموزگار سپردند و رفتنش به سرزمین هند در بدست آوردن گیاهها و داروها و اینکه چگونه خط و زبان هندیان را فرا گرفت.

 

بنیاد استراتژی در شاهنشاهی هخامنشی

واژه «استراتژی» که اکنون در زبان فارسی از آن به «راهبرد» تعبیر می شود مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعداً در سایر عرصه ها از جمله اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار شده است.

ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتژیا» به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف. در عرصه نظامی استراتژی عموماً به نقل و انتقال نیروها در پشت جبهه جنگ و در جبهه قبل از درگیر شدن با دشمن است. وقتی که نیروهای نظامی در جبهه با نیروهای دشمن درگیر می شوند این دیگر تاکتیک است و نه استراتژی. در دوران گذشته به ویژه در عصر جنگ های ناپلئونی تمایز آشکاری بین استراتژی و تاکتیک وجود داشت و استراتژی به آنچه در پشت جبهه می گذشت مربوط و تاکتیک به هدایت جنگ در عرصه نبرد....

شاهنشاهی هخامنشی و یا هخامنشیان (۳۳۰ - ۵۵۰ پیش از میلاد، «۲۲۰ سال») نام دودمانی و یک سلسله پادشاهی در ایران دوره باستان است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است. هخامنش باید حوالی پایان سدهٔ هشتم یا ربع نخست سدهٔ هفتم پ. م بر مسند قدرت بوده باشد. چش پش، پسر هخامنش در فاصلهٔ تقریبی ۶۷۵ تا ۶۴۰ پ. م، رهبری طوایف پارسی را به دست گرفته بود.

حضور این سلسله پادشاهی بر مناطق تحت حکومت خود، حضوری خفیف و ملایم یا به بیان دیگر حداقلی بود. اول از آنجا که ایرانی‌های حاضر در امپراتوری در اقلیت بودند و دریافته بودند که تنها با مدارا می‌توانند در مناطق متنوع تحت امرشان توازن ایجاد کنند. روش مداراگرایانه (روامداری) هخامنشیان این بود که هر منطقه‎ای را آزاد می‌گذاشتند که بر مبنای فرهنگ و ساختار محلی و منطقه‌ای خود اداره شود.

شیوه حکمرانی هخامنشیان بر اساس استثمار ملل تحت حاکمیت خود نبوده و از منابع این سرزمین‌ها بهره‌برداری نمی‌کرد و همچنین نمی‌خواسته همه فرهنگ‌ها را تحت یک «مرکز اجتماعی و فرهنگی و سیاسی» ادغام کنند؛ هرچند یک قدرت مرکزی برای حکمرانی همواره وجود داشت: «در نتیجه، مناطق تحت کنترل هخامنشیان، علی‌رغم همبستگی با امپراتوری، مستقیماً تحت تاثیر برنامه دولت مرکزی با اثرات دراز مدت قرار نمی‌گرفت.»

ساختار امپراتوری هخامنشی مبتنی بر سلطه سیاسی یک قدرت متمرکز بود که با «بهره‌برداری از اقتصاد پیرامونی، پردازش مرکزی و توزیع منابع اقتصادی» در واقع به شکل نظام جهانی والرشتاینی قابل توضیح است.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات