- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184533 - 108/4
- وزن: 1.50kg
به روایت سعید نفیسی
نويسنده: سعید نفیسی
به کوشش: علیرضا اعتصام
ناشر: نشر مركز
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 775
اندازه كتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
خاطرات ادبی، سیاسی و جوانی
سعید نفیسی از پرکارترین پژوهشگران و ادیبان دوران معاصر بود و گذشته از ده ها کتاب که نام وی را بر پیشانی خود دارند مقاله های تحقیقی و اجتماعی ادبی و تاریخی بسیاری نیز در نشریه ها و مطبوعات از او منتشر شد. اما او گذشته از پرکار بودن، پررابطه نیز بود و با اغلب رجال سیاسی و ادبی دوران معاصر ایران معاشرت و مراوده نزدیک داشت. آنچه در این کتاب عرضه می شود خاطرات او از این آشنایی ها است که در فاصله سالهای 1336 تا 1340 حدود ده سال پیش از درگذشت او نوشته شده اند.
حافظه قوی و قلم روان نفیسی گذشته از اطلاعاتی دست اول از خصایل و روحیات و سرگذشت کردار این مشاهیر، وصفی روشنگر و مفید از اوضاع اجتماعی ایران این دوران، تصویری به یاد ماندنی از تهران قدیم، شرحی از زندگی روزمره مردم، و بسیاری اطلاعات دیگر از این گونه در دسترس خواننده می گذارد.
این مجموعه مربوط به خاطرات سالهای 1336تا " 1340سعید نفیسی "بوده که ماحصل آشنایی و معاشرت وی با رجال سیاسی و ادبی است .کتاب در سه بخش "خاطرات سیاسی"، "خاطرات ادبی "و "خاطرات جوانی "تدوین یافته است .مقدمه کتاب از "عبدالحسین نوایی "درباره سعید نفیسی و خاطرات اوست .
وی درباره مقالات کتاب میگوید..." :در این مجموعه...نوشتههای سعید نفیسی عنوان "خاطرات ادبی و مطبوعاتی استاد نام گرفته و قسمتی دیگر خاطرات سیاسی استاد و تحت عنوان "خیمه شب بازی .ولی این دو خیلی با هم اختلاف ندارند .چه بسا از افرادی در هر دو سمت یاد کرده :عارف، ادیب الممالک، سید اشرفالدین، عشقی، ایرج، وحید دستگردی، بهار، رضا شهرزاد و ابوالحسن فروغی، اقبال، رشید یاسمی و در قسمت دوم از قوامالسطنه، مشیرالدوله، سید اشرفالدین، ادیبالممالک، نصرتالدوله، زیرکزاده، هژیر، دکتر سعید خان کردستانی، رزمآرا، مظفر فیروز، عارف، ایرج، عشقی، قزوینی، یحیی خان قرهگزلو، رضا شهرزاد، کسروی، فرجالله بهرامی، اقبال آشتیانی، آیرم، عبرت .از این فهرستی که شتابزده به دست دادم خود به خود چند مطالب روشن میشود .
نخست این که سعید نفیسی طرح از پیش آماده کردهای برای این رشته مقالات نداشته و لابد از او خواسته بودند که چیزی برای "سپید و سیاه " بنویسد و او هم بنابر عادت مالوف نه نگفته و "چیزی نوشته "است و دیگر آن که در قسمت سیاسیون هم باز خواه نا خواه جنبه علمی و ادبی اشخاص را در نظر داشته نه صرفا مسائل سیاسی و مراتب اداری را ;بدین معنی که اگر از مشیرالدوله یادی کرده به کتابهای ارزنده او نظر داشته نه حوادث روزگار صدارت و وزارت میرزا حسن خان مشیرالدوله را، و یا اگر از داور و نصرتالدوله و هژیر یاد کرده باز از این جهت بوده که آنان و دیگر افراد نظیر آنان مردمان مستعد و هوشمندی بودهاند که در این سرزمین میان بر زده و راه سیاست را برای خود انتخاب کرده بودند که زودتر به مقام و شهرت و ثروت برسند و رسیدند، ولی سر در سودای خود کردند و به علت زرنگی زیاد جوان مرگ شدند و در همان دام شناخته شده زور و زری افتادند که خود بیشتر رقیبان و حریفان خود را در آن گرفتار کرده و روزی چند بر جای ایشان نشسته بودند و سرانجام جاذبه "اصل خویش "بازگشته و دوستان و عزیزان و فرهیختگان را که در عرصه ادب با ایشان انیس و جلیس بوده آورده است و باز از عشقی و عارف و ایرج و اقبال و رشید یاد کرده و محامدشان را برشمرده، از نکات ضعفشان به سرعت گذشته و بر مرگ همه آنان افسوس خورده و از همه ایشان به نیکی نام برده و به خوبی یاد کرده است .
با این همه بسیار روشن است که با مردان عرصه سیاست میانه خوبی ندارد و از آنان که با سیاست بافی و سیاست بازی یک چند چون "میر نوروزی "بر مسند وزارت مینشینند و به این قرون فخر میفروشند در حد شعور و استعداد و طمع، ثروتی فراهم میآورند و سپس با ساز و سرنای انگ خورده و رسوا از کار برکنار میشوند خوشش نمیآید .