لحظات حساس ؛ خاطرات جنگ جهانی دوم

نویسنده: وینستن چرچیل
مترجم: تورج فرازمند
ناشر: نیل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 264
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ: 3

کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ مهر دارد

مروری بر کتاب

چگونه ملت بریتانیا توانست آنقدر به تنهایی به مبارزه ادامه دهد تا آنهاییکه قبلا نیمه نابینا بودند نیمه مهیا شدند؟

این جلد شامل شرح پیشرویهای آلمان در غرب و دوران سخت پس از سقوط فرانسه می‌باشد که با مقاومت بریتانیا و انصراف آلمان از عملیات شیر دریایی پایان می‌باید.

از رهبران کشورهای عمده درگیر در جنگ دوم (هیتلر، موسولینی، استالین و روزولت) تنها چرچیل کتابی تاریخی منتشر کرده‌است. برخلاف خبرنگاران که تنها از مسایل علنی مطلع می‌شدند، چرچیل در اموری مانند مذاکرات محرمانه و طراحی‌های عملیات نظامی شرکت داشته‌است و به جزئیات مسایل و رویدادها وقوف داشته‌است؛ علاوه بر این، او به گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و خصوصاً نتایج عملیات اولترا که در مکالمات سری ارتش آلمان رخنه کرده بود دسترسی داشته و می‌توانسته تصویری روشنتر از وقایع جنگی و انگیزه‌های رهبران کشورها به دست بدهد.

چرچیل از شروع جنگ، قصد داشته که کتابی تاریخی در مورد آن بنویسد و از این رو بصورت هفتگی گزارشهایی از خلاصه وقایع تهیه می کرده و در منزلش این گزارشها را نگهداری می کرده‌است. برخی معتقدند نگارش کتاب تنها به دست چرچیل انجام نشده و در حقیقت کتاب نتیجه کار گروهی از محققان هست که زیر نظر چرچیل و با استفاده از نوشته‌ها و یادداشتهای او این کتاب را ایجاد کرده‌اند. در مقابل برخی نیز اعتقاد دارند که موشکافی و حساسیت چرچیل اجازه چنین کاری را نمی داده و بیشتر همکارانش، تنها در تهیه اسناد و مدارک مورد استفاده به او یاری رسانده‌اند.

طوفانی که کم کم سهمناک میشد و مدتها از بروز آن جلوگیری شده بود ناگهان و با شذت هرچه تمام تر شروع شد. چهار الی پنج میلیون سرباز در بی رحمانه ترین نبردهای تاریخ بشر با یکدیگر تصادم کردند. طی سالهای دشوار جنگ اول بین المللی و ماه های اول این جنگ، ما عادت کرده بودیم که پشت جبهه فرانسه زندگی کنیم و این جبهه اکنون ظرف یک هفته بطور غیر قابل جبرانی از هم می پاشید.

در مدتی کمتر از سه هفته ارتش فرانسه که آنقدر معروفیت داشت منهدم شد و از هم پاشید و ارتش انگلیس پس از آنکه تجهیزات خود را از دست داد به دریا ریخته شد. پس از شش هفته ما بکلی تنها ماندیم و تقریبا بدون سلاح در مقابل آلمان و ایتالیای فاتح قرار گرفتیم. در حالی که هیتلریسم در تمام اروپا توسعه یافته بود خطر تهدید ژاپن در آنسوی کره زمین هر لحظه بیشتر میشد.

در این وضع و در مقابل این دورنمای مضطرب کننده بود که من وظیفه نخست وزیری و وزارت دفاع را به عهده گرفتم. اولین هدف من این بود که دولتی تشکیل دهم که تمام احزاب در آن شرکت داشته باشند تا اینکه امور دولت اعلیحضرت را در انگلستان و در خارج به بهترین نحو و مطابق با منافع ملی اداره کنم.

پنج سال بعد، ما توانستیم به وضع خود با نظر بهتری نگاه کنیم. فتح ایتالیا به پایان رسیده بود و موسولینی کشته شده بود. علاوه بر اسیران کثیری که بدست ژنرال آیزنهاور گرفتار شده بودند، بیش از سه میلیون آلمانی ظرف 24 ساعت بدست مارشال الکساندر در ایتالیا و مارشال مونتگمری در آلمان گرفتار گردیدند. فرانسه آزاد شده و نیروهای خود را جمع میکرد و حیات را از سر می گرفت. دست در دست متفقین دیگر خود، دو امپراطوری مقتدر دنیا در حال خرد کردن مقاومت ژاپن بودند...