- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188434 - 114/8
- وزن: 1.00kg
شاهکارها زیباترین شعر نو
تهیه و تنظیم: احمد شاملو
ناشر: کتاب خوشه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 600
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
یادنامه نخستین هفته شعر خوشه شهریورماه 1347
یکی از شاگردان خلف و استثناهای شعر امروز نیمایی بیشک احمد شاملو است. شاملو طی دوره طولانی شاعری خود بسیار مورد توجه و بیمهری اقشار و طبقههای اجتماعی این مملکت قرار گرفته و بسیار مدح و ذم شنیده است. او بعد از نیما بزرگترین و برانگیزانندهترین شاعر دورههای مختلف بوده که شهرت و آوازهاش از سیطره زمان و مکان به در رفته و تأثیر گذارترین مرد شعر و ادب این چندین دهه بوده است.
او زیباترین قصیده حیات تنفسی در عالم شعر بود و از هر کس به خود نیمای پدر نزدیکتر و برای نهضت آن پدر پیشوا کوشیده است. احمد شاملو طی سالهای طولانی شعری خود با چند دوره شروع و از آن رد شد تا به این قلهای که امروزه همگان مشاهده میکنند نشسته و همگان را نظاره میکند.
در مقدمه کتاب که از خبرها و مقالههای نوشتهشده توسط رضا براهنی، جواد مجابی، صادق هاتفی و کوروش مهربان در روزنامههای اطلاعات و کیهان بهتاریخ مهرماه سال 1347 درباره شبهای شعر خوشه استفاده شده، آمده است: شبهای شعر خوشه توانست راهگشای آیندهای سالمتر در شعر معاصر باشد؛ چراکه شاعر در برخورد مستقیم خویش با مردم، ارزشهای خود را بازشناخت یا برعکس، از محدودیت و فردگرایی خویش آگاه شد...
شبهای هفته شعر خوشه از 24 تا 28 شهریور سال 1347 بهمدت چهار شب در باشگاه شهرداری تهران برگزار شد.همزمان با برگزاری این شب شعر، نمایشنامه «چشم بهراه گودو» نوشته ساموئل بکت به کارگردانی داوود رشیدی و با بازی او، پرویز کاردان، پرویز صیاد و سیروس افخمی بهاجرا درآمد. منصوره حسینی و اردشیر محصص نیز در طول برگزاری این شب شعر نمایشگاهی از آثار نقاشی و کاریکاتور خود را برای تماشا گذاشته بودند.
در این کتاب، پس از آمدن دو شعر از نیما یوشیج و فروغ فرخزاد، نامهای 115 شاعر بههمراه شعرهایی که در این شب شعر توسط آنها خوانده شده، آمده است.مجموعه حاضر یاد نامهای است از نخستین هفته شعر خوشه که با سروده چند شاعر گرد آمده که از آن جمله است:
همیشه / سهراب سپهری
در شهر بادگیرها/ احمد جلیلی
تنهایی / ژیلا مساعد
آینه / هوشنگ گلشیری
وسوسه / حمید مصدق
دیگر بهار باز نیامد / سیروس شمسیا
فراموش / مهدی اخوان ثالث
و...
همه جا فریادست
همه جا بیدادست
نیست فریاد رسی ، نیست کسی
بانگی از دور به گوش آید لیک
نیست جز بانگ به هم بستن بند قفسی
همه جا زندانست
مرگ یا زیستن ؟ این پرسش تلخ
مانده بی پاسخ و لبها لبریز
رفتن اما نرسیدن اینست
حاصل زندگی و جنگ و گریز
حسن هنرمندی
***
خدایا تو بوسیدهای هیچگاه
لب سرخ فام زنی مست را؟
ز وسواس، لرزیدِ دندان تو؟
به پستان کالش زدی دست را؟
خدایا تو لرزیدهای هیچگاه
به محرابِ چشمانِ گم رنگِ او؟
شنیدی تو بانگ دل خویش را
ز تاریکیِ سینهی تنگ او؟
خدایا تو گرییدهای هیچگاه
به دنبالِ تابوتهای سیاه؟
ز چشمان خاموش پاشیدهای
به چشمِ کسی خون بجای نگاه؟
دریغا تو احساس اگر داشتی
دلت را چو من مفت میباختی
برای خود ای ایزد بیخدا
خدایی دگر نیز میساختی
نصرت رحمانی
***
تـو را مـن چشم در راهم
شباهنگام
کـه میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تـو را مـن چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم کـه بر جا درهها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت کـه بندد دست نیلوفر بـه پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
مـن از یادت نمی کاهم
تـو را مـن چشم در راهم…
نیما
***
جان می دهم بـه گوشه زندان سرنوشت
سر رابه تازیانه اش خم نمیکنم
افسوس بر دوروزه هستی نمیخورم
زاری براین سراچه ماتم نمیکنم
با تازیانه هـای گرانبار جانگداز
پندارد آنکه روح مرا رام کرده اسـت
جان سختی ام نگر، کـه فریبم نداده اسـت
این بندگی، کـه زندگیش نام کرده اسـت
بیمی بـه دل زمرگ ندارم، کـه زندگی
جز سم غم نریخت شرابی بـه جام مـن
گر مـن بـه تنگنای ملال آور حیات
آسوده یکنفس زده باشم حرام مـن!
تا دل بـه زندگی نسپارم،بـه صد فریب
میپوشم از کرشمۀ هستی نگاه را
هر صبح و شب چهره نهان میکنم بـه اشک
تا ننگرم تبسم خورشیدو ماه را !
مشیری
***
همه
لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق! آی عشق!
چهره آبیات پیدا نیست
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق! آی عشق!
چهره سرخات پیدا نیست
غبار تیره تسکینی
بر حضور وهن
دنج رهایی
بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق! آی عشق!
رنگ آشنایت
پیدا نیست!
شاملو
فهرست
نیما یوشیج
فریدون مشیری
نادر نادرپور
م. سرشک
ایرج جنتی عطائی
مهدی معدنیان
و...