دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سیدضیا ؛ عامل کودتا ؛ زرکوب

سید ضیا ؛ عامل کودتا

نویسنده: صدرالدین الهی
ناشر: فردوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 391
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب

مجموعه گفت‌و‌گوهای دکتر صدرالدین الهی با سیدضیاءالدین طباطبائی، مرد اول یا دوم کودتای اسفند ۱۲۹۹ که به تازگی منتشر شده است، طبق قول دکتر الهی به سیدضیاء می بایست پس از مرگ وی منتشر شود...

سیدضیاءالدین طباطبائی یزدی (۶ شهریور ۱۳۴۸ - ۱۲۶۷) روزنامه‌نگار و نخست‌وزیر ایران بود.
از جوانی در روزنامه‌ها مقاله می‌نوشت و پس از مشروطه روزنامه رعد را تأسیس کرد. در ۱۲۹۷ هجری شمسی در راس هیئتی به باکو رفت تا قراردادی با دولت جدید قفقاز ببندد.

در کودتای ۱۲۹۹ همراه با رضاخان شرکت داشت و رئیس‌الوزرا شد. تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ در این مقام بود و دوبار کابینه تشکیل داد. پس از آن به اروپا رفت و مدتی در سوئیس بود. سپس به فلسطین رفت و کشاورزی می‌کرد.
در ۱۳۲۲ دوباره به ایران آمد و حزب اراده ملی را تأسیس کرد در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نماینده شد...

...تاریخ سیصد ساله اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر می‌کند. اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی می‌شود. من به عنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیم، ضرر این دوستی را کشیده‌ام، اما حاضر نشده‌ام محو شوم....

سید ضیاءالدین طباطبایی ۷۶ ساله روبه‌روی روزنامه‌نگار ۲۹ ساله نشسته است؛ روزنامه‌نگار پیش از آنکه به خانه عامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ پا بگذارد به عکاس مجله «تهران مصور» می‌سپرد: «آقای رهبر! مواظب باش با آدم بسیار زیرک و حسابگری روبرو هستیم. سعی کن تا می‌توانی از فرصت‌های مناسب برای گرفتن عکس‌های مناسب استفاده کنی.» فرصت مناسب پیش می‌آید و لحظه‌ا‌ی که سید ضیاء دست خبرنگار جوان را می‌گیرد که ننویسد، این لحظه ثبت می‌شود. گفت‌وگویی که بخشی از آن در مجله «تهران مصور» منتشر شد، اما بخش‌های زیادی از آن سانسور می‌شود و بخشی از آن به خواستهٔ سید ضیاء منتشر نمی‌شود، آن بخش‌هایی که می‌گفته: «این‌ها برای نوشتن نیست.» این گفت‌وگو سال‌ها بعد سر از کتاب «سید ضیاء، عامل کودتا» درآورد.

تاریخ‌نگاری صدرالدین الهی در این کتاب به شیوه‌ خود اوست، او اسناد دست اولی برای نوشتن این کتاب در اختیار داشته، لااقل یک نوار صوتی از بخشی از مصاحبه‌ای که در این کتاب منتشر شده وجود دارد که می‌تواند سند تاریخی معتبری باشد، اما نویسنده ترجیح داده این گفته‌ها و ناگفته‌ها را از زبان مردی که کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را تدارک دید به سبک و سیاق پاورقی‌های حسینقلی مستعان و ذبیح‌الله منصوری پیش ببرد.

او در مصاحبه اولی که با سید ضیاء داشت، می‌نویسد: «از او تصور خوبی نداشتم و نمی‌توانستم با خوش‌بینی با آدمی که یک نقطه عطف در تاریخ معاصر ماست، روبرو شوم. زیرا کسانی که تاریخ معاصر را نوشته‌اند، کوشیده‌اند که این نقطه عطف را مثل کابینه‌ای که او تشکیل داد سیاه معرفی کنند.» با این ‌حال به زودی رابطهٔ مصاحبه‌گر و مصاحبه شونده به سوی دیگری می‌رود: «وقتی قسمت اول مصاحبه را برایش خواندم چنان فریفته آن شد که دوستی و نزدیکی ما را برای سال‌های بعد پی افکند.» در واقع کتاب به زودی شرح رفاقت و معاشرت‌های نویسنده و همسرش با مردی می‌شود که صد روز صدارتش در تاریخ ایران و کابینۀ سرنوشت‌سازی که چید در درجهٔ دوم اهمیت قرار می‌گیرد. الهی در بخشی از کتاب به شرح ناگفته‌های سید ضیاءالدین طباطبایی پرداخته است: «میل ندارم تا من زنده هستم این‌ها در جایی چاپ یا بازگو شود.»

الهی می‌نویسد این گفته‌ها را در دفترچه یادداشت‌هایش نوشته و حالا که تصمیم گرفته کتاب را منتشر کند حیفش آمده آن‌ها را کنار بگذارد. او در ادامه می‌نویسد: «برخی از این ناگفته‌ها اندکی غیرمتعارف به نظر می‌رسد. اما من آن‌ها را به ضمانت شرافت حرفه‌ای‌ام منتشر می‌کنم که بماند و‌ ای بسا اسباب عبرت آیندگان شود.»

نویسنده در مورد روایت ناگفته‌های یکی از تاثیرگذار‌ترین و کلیدی‌ترین چهره‌های سیاسی تاریخ ایران در نظر نگرفته است که مخاطب امروز چطور باید شرافت حرفه‌ای نویسنده را ضامن صداقتش بداند و آن را به عنوان سند تاریخی بپذیرد. الهی آنطور که در چند اشاره به جای مقدمه نوشته، این کتاب را بر اساس مصاحبه‌هایی که در طول سال‌های آخر زندگی با سید ضیاءالدین طباطبایی انجام داده نوشته است: «یکی از این گفت‌وگو‌ها به صورت مصاحبه روی نوار ضبط شده است که امروزه به آن "تاریخ شفاهی" می‌گویند.»

او البته برای این کتاب کارکرد متفاوتی در نظر گرفته و می‌نویسد: «لازم به یادآوری است که مصاحبه‌ها و حتی دو سند تاریخی را من با میان تیتر‌های روزنامه‌ای کاملا منقطع و بریده بریده کرده‌ام تا خواننده از آن میان، عنوانی که برایش جالب به نظر می‌رسد بخواند... به این جهت صورت تدوین نهایی کتاب بیشتر به چاپ مجدد یک مصاحبه روزنامه‌ای می‌ماند و از این رو من اصطلاح من درآوردی «کتاب روزنامه» را ساخته‌ام و امیدوارم در فن نشر کتاب جا بیفتد.» با این همه باید امیدوار بود این سبک از تاریخ‌نویسی و ثبت اسناد و ناگفته‌های تاریخی در این قالب که او از آن با اصطلاح «کتاب روزنامه» یاد می‌کند، در فن نشر کتاب جا نیافتد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات