- موجودی: موجود
- مدل: 175730 - 67/6
- وزن: 0.20kg
روزی که ماشین ها می میرند
نویسنده: ادگار مورگان فورستر
مترجم: محمود علیمحمدی
ناشر: شکوفه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 64
اندازه کتاب: پالتویی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ : 1
کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
کنو پس از فراتر رفتن از زیرزمین (محل زندگی مردمان داستان) وکشف نسبی حقیقت در جهان طبیعت برای مادرش احساسات خود را چنین بازگو میکند: ما ماشین را ساختیم تا در خدمت ما باشد و به کشف حقایق هستی و آفریدگار بپردازیم. در حالی که ماشین حس لامسه و حس فضا را از ما ربوده است و تمام روابط انسانی را از ما گرفته و عشق را از جنبهی شهوانی به ما نشان داده است.
جسم و روح ما را فلج کرده و حال ما را به اشتباه وادار به عبادت کرده است. درواقع این ماشین است که بدون وجود نمیتواند کاری انجام دهد و ما به منزلهی گلبولهایی هسیتم که در رگهای ماشین در حرکتیم. برخلاف افکارشما !...
این نوشتهی فورستر روایت مادر و فرزندی در عصر ماشینی شدن همهی امور زندگی مردم است. "کنو"، بهسبب دغدغههایی در ذهنش از جمله (محدودیتهای ذهنی در خلال زندگی) بیوقفه با کنجکاوی در پی یافتن حقایق زندگی بوده درحالیکه "واشتی" مادرش، سد راه او بود؛ چرا که خود را محدود به حیات اطاعتواری کرده که راه خلاصی ندارد.
درواقع در این داستان قدرت زندگی ماشینی بر عظمت، قدرت طبیعت و خالق مخلوقات چیره شده است، با وجود آگاهی نسبی شخصیت اصلی داستان (کنو) که موقعیتهای مخاطرهآمیزی را برای کشف و درک حقیقت تجربه کرد، درنهایت مردمان آن عصر به علت جهالت یعنی انکار حقایق زندگی، کفر به خالق هستی به سرنوشت شوم مرگ دچار شدند.