دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

هواردز اند

هواردز اند

نویسنده: ادوارد مورگان فاستر
مترجم: احمد میرعلایی
ناشر: نیلوفر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 423
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو

 

مروری بر کتاب

درخت و خاطره

طبقه ای در حال اضمحلال.
... هواردز اند، یک قصه ی زیباست

هورادز اند به اعتقاد بسیاری بهترین رمان فورستر درباره زوال اخلاقی و روحی در انگلستانی است که دگرگونی‌های صنعتی و اقتصادی اوایل قرن را تجربه می‌کند. طبق معمول‌ آیوری بازسازی فضای تاریخی و جزئیات تصویری استادانه و موثق‌نماست اما به درستی اهمیت مضامین اساسی فورستر را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد بلکه برعکس دیدگاه نافذ و برآشوبنده او را به خوبی منعکس می‌کند: چه درباره مفهوم مالکیت که تنش‌های طبقاتی را تشدید می‌کند و چه درباره ظهور زنان جدیدی که جویای نقشی متفاوت در مناسبات جامعه هستند. فیلم آیوری با بازی‌های برجسته‌اش حکایتی تأمل برانگیز از یک دوران ‌گذراست....

هواردز اند یکی از مشهورترین خانه‌های نمادین در ادبیات انگلیسی، خانه‌ای واقعی است که زمانی به خانواده هواردز تعلق داشته. End در زبان انگلیسی هم به معنای فرجام و هدف است و هم مکان را به ذهن می‌آورد. فورستر با نام این خانه بازی کرده‌است. هم نام خانه مطرح است و هم تباهی خانواده هواردز، که دهقانانی خرده مالک بوده و در سال‌های نخستین قرن بیستم کم‌کم ریشه‌کن شده بودند.

فورستر از چهار سالگی تا چهارده سالگی (۱۸۸۳–۱۸۹۳) در این خانه که در هرتفوردشر واقع است، زندگی کرده‌است. او در کتاب ماریان ثورنتون (۱۹۵۶) نیز از این خانه یاد کرده‌است.داستان دربارهٔ روابط دو خانواده، شلگل‌های آلمانی–انگلیسی (مارگارت، هلن و برادرشان تیبی) و ویلکاکس‌های انگلیسی (هنری، روث و فرزندانشان چارلز، پُل و اِوی) است. مارگارت شلگل و خواهرش هلن، نماینده نوعی از زندگی هستند که با شیوه زندگی مردان خانواده ویلکاکس در تضاد است.

کتاب با نامه‌های هلن از هواردز اند به خواهرش مارگارت آغاز می‌شود. هلن با یکی از ویلکاکس‌ها (پل) رابطه عاشقانه کوتاه و ناراحت‌کننده‌ای دارد. در ادامه مارگارت با خانم ویلکاکس (روث) صمیمی می‌شود. خانم ویلکاکس زن بزرگواری است که کودکی خود را در هواردز اند گذرانده است. او پیش از مرگ در یادداشتی می‌خواهد که هواردز اند به مارگارت شلگل واگذارده شود. اما اعضای خانواده ویلکاکس این یادداشت را نادیده می‌گیرند (با این بهانه که اعتبار قانونی ندارد).

مارگارت و هلن در هنگام اجرای سمفونی پنجم بتهوون با لئونارد باست آشنا می‌شوند. آقای باست جوان کارمند ساکن لندنی است که از فقر روحی و جسمی رنج می‌برد. خواهران شلگل سخت به او مشغول می‌شوند و هنگامی که از هنری ویلکاکس می‌شنوند که شرکت بیمه‌ای که او را استخدام کرده ممکن است ورشکست شود، به بیرون آمدن از آن شرکت ترغیبش می‌کنند. لئونارد باست با حقوقی کم‌تر در بانکی مشغول به کار می‌شود و از آنجا هم به علت سیاست تعدیل نیروی انسانی اخراج می‌شود. در این میان هنری ویلکاکس از مارگارت شلگل تقاضای ازدواج کرده و تقاضایش پذیرفته شده‌است.

در مراسم عروسی اوی، دختر ویلکاکس، که در خانه ییلاقی او در شروپشایر برگزار می‌شود، ناگهان سروکلهٔ هلن شلگل همراه با لئونارد باست و زنش جکی، که شلخته‌ای بی‌بندوبار است و ده دوازده سالی از لئونارد بزرگ‌تر، پیدا می‌شود. باست و زنش بر اثر راهنمایی تجاری هنری ویلکاکس که از طریق خواهران شلگل به گوش آن‌ها رسیده بود خانه خراب شده‌اند. اما هنری ویلکاکس به یاد ندارد که چنین رهنمودی داده باشد. هلن چون فرشته انتقام آمده‌است تا حساب‌ها را تسویه کند.

ارگارت همه آن‌ها را از مهمانی می‌راند و به میهمانخانه ده می‌فرستد، اما جکی می‌ماند و با شراب عروسی مست می‌کند. جکی سیاه‌مست با هنری روبرو می‌شود و او را هن می‌نامد، و مارگارت خبردار می‌شود که جکی سال‌های پیش رفیقهٔ هنری بوده‌است. مارگارت برآن می‌شود تا نگذارد این امر میان او و هنری ایجاد کدورت کند و به دنبال این ماجرا با او ازدواج می‌کند.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات