دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیده ها و شنیده ها ؛ خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده

دیده ها و شنیده ها ؛ خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده
دیده ها و شنیده ها ؛ خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده
درحال حاضر موجود نمی باشد
دیده ها و شنیده ها ؛ خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده
دیده ها و شنیده ها ؛ خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده

دیده ها و شنیده ها

نویسنده: میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده
به کوشش : مرتضی کامران

ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 483
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ( بدون روکش)


مروری بر کتاب

مصور

خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده منشی سفارت آلمان در ایران درباره مشکلات ایران در جنگ بین الملل ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸

کتاب حاضر شامل خاطرات میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده منشی سفارت امپراتوری آلمان در ایران درباره مشکلات ایران در جنگ بین المللی اول است. کحال زاده در سن شانزده سالگی در اثر پیشامدی به خدمت سفارت امپراتوری آلمان در آمد و نخست با سمت ترجمان و سپس منشی دوم و بعد منشی اول آن سفارتخانه انجام وظیفه کرد.

در دوران پر آشوب جنگ بین الملل اول با وجود کمی سن آنچنان صداقت و امانتی از خود نشان داد که به اندک زمان مورد وثوق و مشیر و مشار مسیو زمر -شارژدافر سفارت آلمان- واقع گردید و این درستی و صداقت را در تمام دوره خدمت خود در آن سفارتخانه و تا پایان عمر در مشاغل دیگر حفظ کرد بطوریکه کارکنان سفارت محرمانه ترین اسرار سفارت را با او در میان می گذاشتند و از همکاری و راهنمایی او بهره می گرفتند. بعدها موفق به دریافت مدال جنگی و نشان صلیب آهن از دولت آلمان شد.او در ایام کار خاطرات روزانه خود را می نوشت که حاوی معلوماتی تاریخی است ....

نیدرمایر در این نامه از من بسیار تشکر و از زمر خواهش کرده بود، راجع به‌من به‌وسیله قاصد آینده، شرحی مخصوص به‌وزارت خارجه آلمان بنویسد.ضمناً تقاضا کرده بود مسیو زمر به‌من سفارش کند آنچه نیدرمایر از من سؤال می‌کند اگرچه به اسرار سفارت هم مربوط باشد برای او تشریح کنم. تا در موقع ورود به کرمانشاهان و برلن، به اطلاع وزارت امور خارجه برساند.

بعد مسیو زمر به‌ من گفت:
همه روزه ساعت 6 بعدازظهر در دربند گردش کنید تا وسیله عبدالله غلام سفارت، شما را از جریان‌های تازه باخبر سازم و از اینکه به تغییر منزل موفق شده و با پسران سردارکل ارتباط برقرار کرده‌ام، بی اندازه خوشحال و توفیق مرا خواستار شد. من فوراً به شمیران بازگشتم و اواخر شب به‌منزل رسیدم. حاجی عمو استراحت کرده بود. آنشب از هرحیث راحت بودیم.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات