- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187335 - 86/4
- وزن: 1.00kg
ادب مقاومت
نویسنده: غالی شکری
مترجم: محمدحسین روحانی
ناشر: نشر نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 652
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ بدون روکش
مروری بر کتاب
ادبیات مقاومت که از آن با نامهایی چون ادبیات پایداری نیز یاد میشود به صورتهای گوناگون در ادبیات جهانی، اسلامی و ایرانی ظهور و بروز داشته است. این ظهور و بروز در دورههای گوناگون تاریخی متفاوت بوده است. اما وجه مشترک همه آنچه از آثار ادبی که میتوانستهاند مصادیق ادبیات مقاومت تلقی شوند آن بوده که ضمن ارائه زندهترین شکل ادبیات، از خاستگاهی فطری، در برابر هرچه بدی و زشتی و شر است، صف میآراستهاند. دکتر غالی شکری در این کتاب به ترتیب ابعاد انسانی، ابعاد قومی یا ناسیونالیستی و ابعاد اجتماعی را از ویژگیهای اثر ادب پایداری میداند، با این تذکر که این سه شرط الزاماً همراه هم نباید فراهم باشند.
«غالی شکری» پژوهشگر مصری در این کتاب با ارزش در خلال پرداخت به ادب مقاومت برخی کشورهای عربی، نمونه هایی نیز از آثار داستانی دیگر کشورهای ارائه داده و به بحث تعارف مختلف در این زمینه می پردازد. او در رابطه رمان های قهرمانی و ادبیات داستانی پایداری این گونه اظهار نظر می کند:
«نه هر داستانی را که گزارشگر کارهای قهرمانی باشد می توان اثری در حوزه ادب پایداری شمرد. زیرا قصه قهرمانی و پایداری مترادف نیستند. ولیکن اگر یک قهرمان، نمودگار پایداری نیز باشد آنگاه یکی از زیباترین آثار ادبی را در دست خواهیم داشت، مشروط بر اینکه توان فنی نویسنده آن را به پایگاه عمل انسانی پخته ای رسانده باشد.»
وی در درآمد کتابش ضمن ارائه مثال های متعدد از کتاب های مختلف، به این نتیجه می رسد که هر اثر ادبی حوزه پایداری ممکن است سه بعد بنیادی را در خود داشته باشد. از دیدگاه وی چنین اثری ممکن است مطلقا انسانی یا محدود در حدود ناسیونالیستی و یا دارای جنبه های اجتماعی با رنگ و بوی مردمی آن باشد.
او اعتقاد دارد که «گاه در یک اثر ادبی این ابعاد سخت به یکدیگر نزدیک می شوند ولی هنرمند به اقتضای موهبت فنی و زاویه فکری خود، بر یکی چشم می دوزد. بنابراین، ادب پایداری بسیار بزرگتر از آن است که در چنین قالب های محدود گنجانده شود. اگر به یاد داشته باشیم که عرب زندگی خود را به صورت یک فعالیت مقاوم آغاز کرده است، این حقیقت به صورتی تردید ناپذیر برای ما روشن خواهد شد که نقش ادبیات در زندگی انسانی برتر از آن است که انکارش بتوان کرد؛ و نیز خواهیم دانست که این نقش عبارت است از انگیزش غریزه پایداری و تولید نیروی ایستادگی در جان آدمی به هنگامی که غریزه خفته و این نیرو با گذشت روزگاران رو به کاستی نهاده باشد.»
غالی شکری در نهایت یکی از مهمترین وظایف ادب پایداری را ارائه آگاهی می داند. وی حتی ارزش آثار پایداری سده و هزاره گذشته را در جنبه نمودگای (سمبولیک) آنها دانسته و تاکید می کند که ارزش سمبولیک این آثار آن است که ما را به یاد پایداری مردان بزرگ تاریخ به هنگام هجوم مصیبت های بزرگ می اندازد.
آثار ادب پایداری و مقاومت را نمیتوان به صورت یک شعار مستقیم نگریست. بلکه اینها بیشتر همانند تپش دل آدمی هستند که به هنگام باز ایستادنش، پزشکی از کشور سوئد و آن دیگری از جنوب آفریقا به یک اندازه هراسان میشوند. این گونه چشم دوختن به ابعاد انسانی موجود در ادب مقاومت است که حدود آن را از ادب مناسبت یعنی حداکثر نوشتن حسب حالهای انفعال زده در مناسبتهای زودگذر و حتی ملایمت و ملاطفت جدا میسازد.
میتوان گفت ادبیات مقاومت مشتمل بر آن گونه از آثار ادبی – هنری است که در متن جاری زندگی تودهها در عرصه مقابله و ستیزههای اجتماعی ظهور یافته و به وجود میآید. مقوله و مواد این نوع از ادب با شاخصه ادب و فرهنگ مردمی، در واقع واگوی و حاوی ارزشهایی در راه اصلاحطلبی، پایداری، اعتراض، مقابله، چالش و درگیری و معارضه و بنیادگرایی است. زادگاه ادب مقاومت در بستر حوادث بوده و معمولاً در ناهمزیستی و مبارزه مردمی با استبداد حاکمیت داخلی و یا هجوم خارجی، در میان یک گروه، نحله، تبار و قوم و در گسترده ترین شکل آن در بین پیروان یک مکتب و مذهب یا ملت به وجود میآید.
آیا «مرد پیر و دریا» در ادبیات معاصر و «افسانۀ سیزیف» در ادبیات یونان را میتوان آثاری در قلمرو ادبیات پایداری شمرد؟ پاسخ این پرسش حاوی دو قضیه کاملاً متمایز است. نخست آنکه آفرینش ادبی ذاتاً واکنشی است انسانی در برابر عوامل ناتوانی و سستی که در لحظات شکست به انسان روی میآورد. بنابراین در تاریخ گذشته یا معاصر زندگی انسان هیچ اثر ارزندهای نمیتوان یافت که از این نشان آشکار یعنی عنصر پایداری بیبهره باشد؛ چه هر اثری که به گونهای فارغ از اندیشه نبرد میان انسان و جهان آفریده شده باشد در حقیقت یکی از ترکیبات اصلی خود را از دست داده است.
پیداست که در اینجا مصداق «جهان» میتواند هم وجود طبیعی آن باشد و هم بافت بشریاش. دوم آنکه، ادب پایداری چهرۀ انسانی عامی دارد که به هنگام ترسیم اشکال مختلف تضادهای زندگی انسان، در هیچ قالب ملی یا چهارچوب اجتماعی خاص نمیگنجد و این یکی از جنبههای ایجابی مهم این گونه آثار ادبی است که عمدتاً برای وصل کردن آفریده میشوند و نه برای فصل کردن. برای مثال هنگامی که بانویی انگلیسی به نام «اثلمانین» اثر معروف خود با عنوان «راه بئرسبع» را دربارۀ فاجعۀ فلسطین میآفریند یا خانم سفیدپوست امریکایی، «هریت بیچراستو»، «کلبۀ عموتم» را دربارۀ سرنوشت تیرۀ سیاهان امریکا مینگارد، هیچ کدام از جنبۀ قومی یا دینی یا اجتماعی این دو فاجعه تأثیر نمیپذیرند بلکه با برداشتی انسانی و کلّی پا به عرصه میگذارند.
ادبیات مقاومت که از آن با نامهایی چون ادبیات پایداری نیز یاد میشود به صورت های گوناگون در ادبیات جهانی، اسلامی و ایرانی ظهور و بروز داشته است. این ظهور و بروز در دورههای گوناگون تاریخی متفاوت بوده است. اما وجه مشترک همه آنچه از آثار ادبی که میتوانستهاند مصادیق ادبیات مقاومت تلقی شوند آن بوده که ضمن ارائه زندهترین شکل ادبیات، از خاستگاهی فطری، در برابر هرچه بدی و زشتی و شر است، صف میآراستهاند.