دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

گرگان نامه ؛ سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت

گرگان نامه

نویسنده: مسیح ذبیحی
به کوشش : ایرج افشار

ناشر: بابک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 294
اندازه کتاب: وزیری لب برگشته - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ مهر دارد

 

مروری بر کتاب

سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت

متن اثر مشتمل بر رساله‌ها و اسنادی به شرح زیر است: 

1- نخب سیفیه تالیف محمد علی قورخانچی. 
2- روزنامه سفر استرآباد. 
3- شرح حال علما و ادبای استرآباد. 
4- ترجم سفرنامه کلنل لوات انگلیسی. 
5- متن سه وقفنامه. 

استرآباد ، نام شهری است تاریخی که در منطقه‌ای که اینک شهر گرگان قرار دارد واقع بوده است. از این شهر امروزه تنها تپه ای تاریخی درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان که احتمالا ارگ زادراکرته استرآباد باقی مانده و باقی قسمت‌های شهر در اثر سیلاب‌های مکرر و توسعه گرگان در طول تاریخ به کلی از میان رفته است. اثر حاضر گردآوری اسنادی تاریخی درباره این شهر است که خلاصه آنها به ترتیب بدین شرح است: 

1. محمدعلی قورخانچی صولت نظام در سال 1320 ق به مدت دو سال مامور استرآباد بوده است. او رساله خود را به مناسبت آن که حاجی سیف الدوله حکومت آن ناحیه را داشت رساله مفید خود رابه نام او موسوم ساخت. صولت نظام هیمن رساله را با تصرفات جزیی و پس و پیش کردن بعضی بخش‌ها در سال 1327 قمری به نام نخبه کامرانی تجدید تحریر و به کامران میرزا نائب السلطنه تقدیم کرد. نویسنده نوشته اش را با عبارت بسم الذی خلقنا عجولا و عجیبا و غریبا آغاز و در مقدمه کپی نه چندان موفقی از دیباچه گلستان سعدی ارائه کرده است. وجه تسمیه استرآباد اولین مطلبی است که به نقل از تاریخ طبرستان و تقویم البلدان و مرآت البلدان و برخی منابع دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.

این شهر در آن زمان پانزده هزار سکنه داشته است و دارای مساجد، مدارس، بقاع متبرکه، کاروانسراها و ابنیه متعددی بوده است که به فهرست آنها به تفکیک ارائه شده است. شرح مناطق مختلف استرآباد، تجارت، علما و بزرگان، رودخانه‌ها و برخی وقایع سیاسی- تاریخی از جمله عناوین دیگر این نوشته است. در مقاله‌ای جداگانه نیز وضعیت جغرافیایی شهرها و روستاهای مسیر تهران تا استرآباد تشریح شده است. در کتاب می‌خوانیم: «شهر استرآباد پانزده هزار سکنه دارد. در روی نقطه‌ای واقعست که در نزدیکی راه‌های خزر است از ایران و توران . طول شرقی آن جا 36 درجه و سی و پنج دقیقه، عرض شمالیش سی و شش درجه و چهل و چهار دقیقه. شهری حصین و در قدیم موطن و موقف ایل جلیل قاجار و وقتی دارالاماره رؤسای آن سلسله جلیله بوده...» . 

2. این روزنامه و به تعبیر صحیح تر سفرنامه ، شرح مسافرت شخصی است که در سال 1263 قمری به همراه حاکم وقت میان طوایف یموت و گوکلان سفر کرده است. شرح وقایع هر روز معمولا به چند سطر خلاصه می‌شود و در برخی ایام نیز چنین نوشته است که: امر تازه‌ای واقع نشده بود که عرض شود. 

3. این رساله تالیف محمد صالح بن محمد تقی بن محمد اسماعیل استرآبادی متخلص به برهان است که در سال 1294 ق به رشته تحریر درآمده است. شرح حال علما با ذکر نام یکی از سادات جلیل القدر با نام محمد بن جعفر الصادق علیهالسلام که مزار شریفش در شهر گرگان بوده است، مزین شده است. نام‌های بزرگانی؛ مانند: جعفر بن شریف جرجانی ، میر ابوالقاسم فندرسکی استرآبادی، ملا اسماعیل استرآبادی ، میر محمد باقر داماد استرآبادی نیز در این مجموعه دیده می‌شود. 


4. سفرنامه کنسول دولت انگلیس در استرآباد (سال‌های 1298 و 1299 ق) است. این سفرنامه از دو بخش تشکیل شده است: 1. سفرنامه تهران به استرآباد است که در 25 منزل توصیف شده است. مصحح اشاره کرده است که کلنل لوات نقشه این راه را به طور تحقیق کشیده و در اول سفرنامه اش آورده است. ‌ای کاش نقشه مذکور در این اثر نیز ارائه می‌شد. 2. وضعیت جغرافیایی مناطق مسیر استرآباد به شاهرود را به خوبی توصیف کرده است.

او در گزارش از بسطام چنین می‌نویسد: «در بسطام یک برج قدیمی دارد که از آجر پخته ساخته شده است. بنای این برج خیلی شبیه است به کتل منار دهلی هندوستان . بیست ذرع ارتفاع دارد. سر این برج خراب شده است و یک کتیبه کاشی دارد که به خط کوفی روی آن نوشته‌اند که اگر کسی از روی این آجرهای کاشی نقش بردارد، ممکن است که خط کوفی را بخواند و تاریخ این بنا معلوم شود...» . 

مرحوم ذبیحی در مقاله ای با عنوان "سرگذشت من" که در چاپ دوم کتاب "گرگان نامه" انتشار یافته نوشته است: "نام این بنده مسیح ا... و نام خانوادگیم ذبیحی است.

پدرم مرحوم شیخ "عبدالرحیم ذبیحی" از علمای دین زمان خود در گرگان، اهل همین روستا بود. او علاقه فراوان داشت که من هم، چون او اهل علم دین شوم، لذا در فرادادن علوم قدیمه به من اهتمام داشت.

تحصیلات ادبی مقدماتی آن زمان را نزد پدر فرا گرفتم و قسمتی از سطح را نزد مرحومان شیخ "محمدرضا مدرس" و آقا "سیدمحمود میربهبهانی" که از علمای روحانی معروف بودند خواندم و مدتی هم در درس حجت الاسلام آقا "سیدمحمدرضا میبدی" شرکت [جستم] و از محضرشان برخوردار [شدم].

تحصیلات جدید را تا دیپلم دانشسرای مقدماتی و ششم ادبی در سال 1337 [ادامه دادم] و در همین سال به خدمت اداره آموزش و پرورش شهرستان گرگان درآمدم و [هم اکنون] به تدریس ادبیات فارسی، عربی و علوم دینی در دبیرستانها، دانشسرای مقدماتی و مراکز تربیت معلم اشتغال دارم.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات