دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

کلیات دیوان جامی

کلیات دیوان جامی

نویسنده: نورالدین عبدالرحمن جامی
به کوشش : فرشید اقبال

ناشر: اقبال
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 752
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1


مروری بر کتاب

نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد معروف به جامی ملقب به خاتم الشعرا شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی نام‌دار ایرانی تبار سده ۹ قمری است. جامی به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود و با اینکه زندگی‌ای بسیار ساده داشت و هیچ گاه مدح زورمندان را نمی‌گفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند و خود را مرید او می‌دانستند. جانشینان الغ بیگ خصوصاً سلطان حسین بایقرا و امیر او علیشیر نوایی تا آخر عمر او را محترم می‌داشتند و اوزون حسن آق قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند.

دیوان قصاید و غزلیات این دیوان را جامی در سال 884 تدوین و تنظیم کرده‌است. قصاید جامی در توحید و نعت پیامبر اسلام و صحابه و اهل بیت و نیز مطالب عرفانی و اخلاقی‌است. جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه سلاطین و حکمای زمانش سروده‌است. غزلیات جامی غالباً عاشقانه یا عارفانه‌است.

تسلط او در انواع سبک های شعری نظیر قطعه، ترجیع بند، معما و ترکیب بند، در نوع خود مثال زدنی است و به راستی می توان "جامی" را نابغه ی شعر قرن نهم معرفی نمود. اشعار موجود در "دیوان جامی" هر کدام به دوره ی مشخصی از زندگی شاعر اختصاص دارند و خواننده با مطالعه ی سرتاسری "دیوان جامی"، متوجه این امر خواهد شد. "فاتحة الشباب"، "واسطة العقد" و "خاتمة الحیاة" هر سه به لحاظ مضمون و کار شاعری، دارای اشعار برجسته ای هستند اما بخش نخست به لحاظ حجم و محتوا، ارزش قلم "جامی" را بیش از همه به رخ می کشد.

اشعاری که در این بخش آمده، گستره ی وسیعی از موضوعات را شامل می شود که عشق به زندگی و مسائل فلسفی و اخلاقی در آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در دو بخش دیگر نیز شاهد وسعت قلم "جامی" در شرح و بسط نکات عارفانه و صوفیانه هستیم و در مجموع این سه بخش، "دیوان جامی" را به یکی از بهترین نمونه های ادبی در شعر فارسی تبدیل نموده اند.

به درخواست امیرعلیشیر، جامی اشعار خود را در سه دفتر تنظیم کرد ؛ دفترنخست دربرگیرنده اشعار دوران نوجوانی است با نام فاتحه الشباب و اشعاردوران میانسالی را در دفتری به نام واسطه العقد واشعار پایان زندگی را در دفتر دیگری به نام خاتمهالحیات تنظیم نمود . هرسه دفتر شامل قصاید ، غزلیات ، مقطعات و رباعیات می باشد . از آثاراو می توان از هفت اورنگ نام برد که دربرگیرنده هفت دفتر می باشد :

اورنگ اول ، سلسله الذهب
اورنگ دوم ، سلامان و ابسال
اورنگ سوم ، تحفهالحرار
اورنگ پنجم ، یوسف و زلیخا
اورنگ ششم ، لیلی و مجنون
اورنگ هفتم ، خردنامه اسکندری

شرح زندگى و آثار نورالدّین عبدالرّحمان جامى

جامى فرزند نظامالدّین احمد دشتى و نواده شمسالدّین محمّد دشتى اصفهانى است که از بیم ترکتازى ترکان روى به خراسان نهاد.
درباره تحصیلات جامى، مولانا فخرالدّین علىبن حسین واعظ کاشفى در «رشحات عین الحیات» مى نویسد :
«چون ایشان در صغر سن همراه والد شریف خود به هرات آمدهاند، در مدرسه نظامیّه اقامت کردهاند و به درس مولانا جنید اصولى که در علم عربیّت ماهر بوده است و در آن فن شهرت تمام داشته، درآمدهاند و میل مطالعه مختصر تلخیص کردهاند. چون به آن درس حاضر شدهاند جمعى به قراءت شرح مفتاح و مطوّل مشغول بودهاند، و ایشان با آنکه هنوز به حد بلوغ شرعى نرسیده بودهاند در خود استعداد فهم آن یافته اند…

بعد از آن به درس مولانا خواجه على سمرقندى که از اعاظم مدقّقان روزگار بوده است و از کمّل تلامذه حضرت سید شریف جرجانى رحمه الله تعالى درآمدهاند، مىفرمودهاند که وى در طریقه مطالعه بىمثل بود، امّا قریب به چهل روز از وى مستغنى توانستى شد. بعد از آن به درس مولانا شهابالدین محمد جاجرمى که از افاضل مباحثان زمان خود بوده، و از سلسله تلمذ حضرت مولانا سعدالدّین تفتازانى رحمه الله تعالى مىرسیدهاند، مىفرمودهاند که چندگاه به درس وى مىرفتیم.

از وى دو سخن شنیدیم که به کار مىآید: یکى در کتاب تلویح که بعضى از اعترافات مولانازاده خطایى را دفع مىکرده، روز اوّل که براى دفع آن اعتراض دو سه مقدّمه القا کرد آن را باطل ساختیم، در مجلس دیگر بعد از تأمّل وافى صورت جوابى بیان کرد، فىالجمله وجهى داشت؛ و سخن دیگر وى در فن بیان از مطوّل تلخیص اندک مناقشه مىنمود، اگرچه آن سخن را در اصل زیاده دفعى نبوده و تعلّق به لفظ و عبارت کتاب مىداشت، امّا در توجیه وى استقامتى بود، و بعد از آن در سمرقند به درس قاضى روم که از محقّقان عصر بوده، مىرفتهاند. در ملاقات اوّل، مباحثه واقع شده بوده است و به تطویل انجامیده. ب

الاخره قاضى به سخن ایشان آمده، مولانا فتحالله تبریزى که از دانشمندان متبحّر بوده، و پیش میرزا الغبیک مرتبه صدارت داشت، حکایت مىکرده است که در آن مجلس که میرزا، قاضى روم را در مدرسه خود در سمرقند اجلاس کرد، همه اکابر و افاضل جهان در آن مجلس حاضر بودند. قاضى روم در آن مجلس بتقریب ذکر مستعدّان و خوشطبعان مىکرد. در صفت مولانا عبدالرّحمن چنین فرموده که: «تا بناى سمرقند است هرگز به جودت طبع و قوّت تصرّف این جوان جامى کسى از آب آمویه بدین جانب عبور نکرده.»

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات