دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

نوای دل ؛ مجموعه ای از ترانه های عاشقانه، سروده های ملی، ترانه های محلی و عامیانه

نوای دل
-29 %
نوای دل ؛ مجموعه ای از ترانه های عاشقانه، سروده های ملی، ترانه های محلی و عامیانه
  • موجودی: موجود
  • مدل: 177677 - 82/5
  • وزن: 0.60kg
1,750,000 ریال
2,450,000 ریال

نوای دل

گردآورنده: سمیرا بشیری
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 382
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب 

مجموعه ای از ترانه های عاشقانه، سروده های ملی، ترانه های محلی و عامیانه

این کتاب مجموعه‌ای است از ترانه‌های عاشقانه, سروده‌های ملی و ترانه‌های محلی و عامیانه که در آغاز هر ترانه نام شاعر, نام آهنگ‌ساز و نام خواننده درج گردیده است.

واژه ترانه را «جوان خوشروی تر و تازه» معنی کرده اند اما در ارتباط با نوعی از شعر ایرانی که در طول تاریخ – با تغییرات و تجربیاتی – به «ترانه» معروف است نمی تواند تعریف بالاوافی به مقصود باشد. ترانه از «ترانه» پارسی باستان گرفته شده که به معنای شعرهایی بدون «هجایی» است و عمدتا ریتمیک و ضربی و در گستره هایی از تاریخ ادبی ایران مردمی و عامه پسند است. ترانه پیش از شعر عروضی ایران وجود داشته و می بینیم که هنوز هم مردم روستاها و عشایر و کوه نشین ها سروده های عاشقانه و شاد و ضربی ای را می خوانند که در تقسیم بندی قوالب شعر جزو «ترانه» ها قرار می گیرند.

بعضی عالمان عروضی قدیم این وزن را از زحافات بحر هزج می شمرده اند اما وزن ترانه با وزن رباعی: مفعول مفاعلن مفاعیلن فع یا همان وزن معروف لاحول و لاقوه الابالله گاهی تطبیق داده شد ولی آنچه مسلم است وزن رباعی (یا به تعبیری روایی که با این نامگذاری ارتباطش با شعر چهارلختی یا چهار مصرعی (رباع) قطع می شود و بین آن ها مرزبندی مشخصی به وجود می آید.

رباعی بیشتر به نوع سروده های خیام و ابوسعید ابوالخیر و... گفته می شود و ترانه بیشتر به سروده های باباطاهر عریان یا فی المثل فائز دشتستانی سراینده نامدار و محبوب اهالی بنادر جنوب ایران و بوشهر و خلیج فارس که همان بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل است اما ترانه، باز هم وسعت بیشتری دارد چه از نظر قالب و تعداد مصرع ها و چه از نظر موضوع و محتوا.

بحث پیرامون این اوزان و مختصات عروضی آن، مفصل است و نمی خواهیم وارد آن شویم چرا که وزن ترانه برای مردم ما کاملا آشناست و بخصوص همانطور که گفته شد اختصاص به طبقات باسواد و فرهیخته ندارد. مردم عادی و عامی و کم سواد هم این وزن و نوع شعر را به خوبی می شناسند. در این مورد یعنی وزن و بحر ترانه می توان به پژوهش های استادان فقید دکتر پرویز ناتل خانلری و مسعود فرزاد مراجعه کرد و از قدیمی ها هم به آثار ابوعلی حسن ابن علی قطان مروزی مراجعه کرد.

ترانه و ادب منظوم عامیانه

از ابتدای پیدایی ادبیات فارسی به طور طبیعی که جذابیت های نظم و واژگان موزون و کلام های آهنگین و همراهی با موسیقی برتر و گفتارهای منثور می چربیده ترانه های عامیانه به شکل فزاینده و قابل ملاحظه ای در میان توده های گسترده و گونه گون مردم انتشار یافته است. سرایندگان این ترانه ها هرگز شناخته نشده اند اما سینه به سینه در میان اقشار مختلف مردم – شهری و روستایی – نقل شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده کما این که هزاران ترانه و شعر و متل و مثل و کارآوا (آهنگ ها و شعرهای بخصوصی که صاحبان حرف و مشاغل در موقع انجام کار می خوانند یا ترنم می کنند و مرتبط با حرفه و شغل آن هاست مثل قالیبافان و بناها و...) و لالایی و واسونک (آهنگ های شاد عروسی ها و ختنه سوران و سفرهای زیارتی مهم) و بازی های موزون و شادیانه ها و بالعکس مویه ها و سوگخوانی ها و دعا و نفرین و چیستان و غیره غیره وجود دارد که در میان مردم شهرها و روستاهای ایران و نیز عشایر و طوایف بسیار مشهور و متداولند، اما به هیچ وجه به سراینده یا پدیدآورنده بخصوصی مربوط نیستند و تغییرات و تحریفات آن ها هم فراوان است و نیز کسی نمی داند چه کسی آن ها را سروده و طی قرون گذشته به ادبیات شفاهی منظوم ایران تعلق داشته اند. شاید از زمان صادق هدایت به بعد باشد که نسبت به ضبط و ثبت و آوانویسی آن ها اقدام شده و پس از این به آن خواهیم پرداخت.

اگر نوع ادبی و قالب ترانه (چهار لختی در بحری که قبلا گفته شد) از صفت تر و تازه و با نشاط و خوشروی گرفته شده باشد طبعا در بین حالات دستوری «قید» است یعنی توصیف کننده فعل (تر+انه) مانند قید مردانه که می گوییم فلانی با مشکلات زندگی مردانه مبارزه کرد یا شادمانه یا کودکانه... وقس علیهذا پس طبعا در ابتدا گفته شده او ترانه شعر می گوید یعنی فضل یا حالت شعر سرودنش شاد و پرطراوت و تازه و شادی انگیز است کما این که حافظ بزرگ می فرماید:

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد

یعنی این که غمگین بودن با شعر تر (شاد) گفتن مغایر است. همچنان است که مرحوم دکتر خانلری در حافظ مصحح خودش: کی شعر خوش انگیز و... ضبط نموده. می دانیم که حافظ این صفت را نیز واژه عربی «طبری» (هم ریشه و هم خانواده طراوت) را بارها به کار برده. پس نتیجه می گیریم که ترانه که قید است نمی تواند به عنوان نوع یک شعر فارسی از صفت تر گرفته شده باشد و همین ریشه «ترونه» باستانی صحیح تر به نظر می رسد. بیفزاییم که واژه دیوانه که امروزه به عنوان یک صفت ناخوشایند برای بعضی افراد که مشکلات حاد روانی دارند به کار می رود در اصل قید بوده و از دیو (همان موجود خیالی تبهکار که فردوسی هم فراوان از آن گفته است گرفته شده. دیو + انه که می شود دیوانه که مثلا گفته شده فلانی دیوانه را مردم رفتار می کند.

ترانه در تاریخ
یکی از مهم ترین و گسترده ترین ژانرهای فرهنگ عامه یا به غلط فرهنگ عامیانه ایران که به قول فرنگی ها همان فولکلور باشد ترانه ها یا دوبیتی های محلی هستند که جزو گنجینه نواهای عاشقانه مردم پاک و ساده روستاها و عشایر ایرانند. البته واژه «ترانه» امروزه بیشتر علاوه بر تصنیف به همین دو بیتی های ناپیوسته ای گفته می شود که توسط گویندگان مشخص یا نامشخص سروده شده اند که نمونه کامل عیار آن – همان طور که گفته شد- ترانه های بابا طاهر عریان همدانی است که می توان او را پرچم دوبیتی یا ترانه عاشقانه و عارفانه دانست.

تو که نوشم نئی نیشم چرایی؟
تو که یارم نئی پیشم چرایی؟
تو که مرهم نئی ریش دلم را
نمک پاش دل ریشم چرایی؟

که شاعر آن مشخص است اما از ترانه های با سرایندگان نامشخص

تو را میخام وگرنه یار بسیار
گلی میخام وگرنه خار بسیار
گلی میخام که در سایه ش نشینم
وگرنه سایه دیوار بسیار

یا:

نمی چینم گلی که خار داره
نمیگیرم ولی که یار داره
نمی چینم گلی مانند شب بو
که شب بو بوی زلف یار داره
(ول یعنی دلدار، دلبر، معشوقه)

طبق نظر دکتر زرین کوب «در واقع قدیمی ترین نمونه کلام موزون که به زبان فارسی، موجود است تصنیف های عامیانه است: حراره ها سرودها- سرود اهل بخارا، سرود اهل بخل – و جز آن ها» او از قرائن چنین برداشت می کند که چون سرگذشت پهلوان ها و نام آوران نزد عامه رنگ قهرمانی بیشتری می گرفته است، موضوع چامه ها و سرودهای عامیانه شده و نمونه آن در ادوار ساسانیان و داستان های راجع به بهرام گور و ترانه های راجع به خسرو پرویز... استاد در تبیین این موضوع می فرماید: «... با آن که از ترانه های قبل از اسلام – که ظاهرا الحان کسانی چون باربد و نکیسا را شور و حرارتی می داده است- اکنون نمونه ای در دست نیست، وجود تصنیف ها و سرود هایی که بلافاصله بعد از ظهور اسلام در سرزمین ایران پدید آمده است حاکیست از وجود این گونه اشعار عامیانه قبل از اسلام، جایی که از نشات و تحول شعر فارسی سخن می رود شعر قدیم عامیانه سهم عمده دارد.

کامل ترین صورت موجود این شعر عامیانه هم عبارتست از شکل «فهلویات» -دوبیتی های فهلوی- همین فهلویات است که از قدیم در زبان خنیاگر محلی آفریننده شور و هیجان و رقص و طرب بوده است. تعدادی از آن ها (فهلویات) به لهجه های محلی در کتب مختلف نقل شده است. بعضی از شعرای قدیم حتی به همان شیوه عامیانه فهلویات سروده از ترانه هم -که از فهلویات قدیم پدید آمد- بعدها در دست کسانی چون عنصری و خیام قالب رباعی را بیشتر مناسب خویش یافت و در مجالس مایه شورانگیزی شد. عنوان دو بیت و دوبیتی در اول اطلاق به هر نوع ترانه می شد... البته قدرت و حیات این اشعار – و این نوع ادب – بستگی تمام داشته است به یک خاصیت آن ها: شفاهی بودن نشان (شعر بی دروغ، شعر بی نقاب صص ۱۷۴ و ۱۷۵). البته به یاد داشته باشیم که در دوران معاصر نیز تعدادی از شاعران ما به ترانه گویی و در اغلب مواقع با لحن نو لهجه ساده و خودمانی و با به کارگیری واژگان آرام و راحت و بی ادعا و غیر مطنطن گرایش زیادی نشان داده اند از جمله هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) شاعر نوپرداز متغزل پراحساس و به عنوان مثال این دوبیتی زیبا.

پرستوی فراری از بهارم
یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمن ها در آید
به دیدارم بیا چشم انتظارم

و یا مهدی اخوان ثالث (م.امید) شاعر شعرشناس استاد و آن چند دوبیتی دلنشین با عنوان کلی «سر کوه بلند...» او:

سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش ناله ای نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی

در سال ۱۳۴۱ نگارنده این سطور تعدادی از ترانه ها یا دوبیتی های خود را – که همان مختصات یاد شده را داشتند – با یک مقدمه نسبتا رسا به همراه دوبیتی های دوست شاعرم سیروس مشفقی – که در آن سال ها ساکن اهواز بود – به چاپ رساند.

دوبیتی های فریدون مژده، تیمور گورگین، عزت اله زنگنه و شاعران مطرح دیگر اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ نیز مرتبا در مجلات ادبی به چاپ می رسید. بعد از انقلاب کم کم رباعی جای دوبیتی را گرفت. راوندی مورخ و نویسنده نامدار ایرانی اواخر قرن ۶ و اوایل قرن ۷ هجری قمری در کتاب مشهور و معتبرش – راحه الصدور (تالیف یافته در ۵۹۹ تا ۶۰۳ ه.ق)- از سراینده ای به نام نجم الدین ذکر می کند که به گردآوری این گونه ترانه ها – همان سروده های چهار مصرعی موضوعدار عمدتا عامیانه و ساری در طیف های معمولی مردم – اشتغال داشته و به همین اعتبار به «نجم الدین دوبیتی» معروف شده.

ترانه یا تصنیف
نوع دیگر ترانه سروده های منظوم غالبا مقفی و گاه مردفی هستند که با اوزان مختلف و به مناسبت های گوناگون گاه بدون هیچ مناسبت یا – به قول معروف – شان نزولی به وجود آمده و شهرت عام دارند و گفتیم از پیشینه دراز دامنی برخوردار است. این نوع از شعر را «حراره» و بعدها «تصنیف» می گفته اند. شاید قدیمی ترین ترانه ای که از گذشته های دور باقی مانده حراره ای است که برای شخصی همچون «ابن مفرغ» گفته شده و در منابع معتبر ذکر آن آمده است، 
صادق هدایت نویسنده مشهور ایرانی که محقق هم بوده و در زمینه گردآوری فرهنگ مردم یا فولکلور از پیشقراولان دوران معاصر است در مقاله اوسانه خود (نوشته های پراکنده، گردآوری حسن قائمیان، انتشارات امیرکبیر، تهران،چ. دوم، ۱۳۴۴، ص،۳۰۰) می گوید:... در شباهت این ابیات با ترانه های ملی (مقصود هدایت «مردمی» و عامیانه است نه ملی به مفهومی که اینک وجود دارد) امروز جای تردید نیست.»

نظر هدایت کاملا درست است. زبان این تصنیف ها و حراره ها با زبان امروزی ترانه های مان بسیار نزدیک است که یک وجه مهم آن می تواند انسجام، استحکام، رسانندگی و وسعت زبان فارسی باشد که از سده های آغاز تشکیل و تشکل زبان فارسی تا کنون تقریبا همیشه مورد استفاده و تفهیم و تفاهم بوده است. ضمن این که احساس و عاطفه و پاکی مردم همچنان در همه ادوار و اعصار پا بر جا و استوار بوده است چرا که مولفه اصلی ترانه ها همان عشق و عاطفه و احساس و همدلی عمومی مردم است.

علامه محمدخان قزوینی مورخ و محقق نامدار در مورد ترانه های اخیر می فرماید: «... این ابیات [از ختلان آمذیه... و امثالهم] اگرچه آن ها را شاید از قبیل شعر ادبی به معنی متعارف مصطلح نتوان محسوب نمود بلکه ظاهرا از اشعار عامیانه است که اکنون تصنیف گویند ولی در هر صورت نمونه بسیار دلکش غریبی است از جنس شعر در هزار و دویست سال پیش از این (تاریخ نگارش اوایل دهه ۲۰ ش بوده) در خراسان...» جالب این است که محقق دقیق و قدمایی اندیش با آن ملاک های سختگیرانه، کلاسیک این گونه شعرها را «بسیار دلکش...» معرفی می کند.

بسیاری از غزلیات مولانا در دیوان ارجمند شمس به نظر می رسد که در حالت تواجد و شور و حال و بیخودی و بسط عارفانه سروده شده اند و در حلقه عاشقان و مریدان و شاید با دف و نی خوانده می شده اند. به هر حال گونه ای از شعر ریتمیک و موسیقایی چکامه مشهور رودکی سمرقندی یعنی «بوی جوی مولیان آید همی» را نیز باید از همین سنخ سروده ها دانست کما این که بعد از قرن ها توسط استاد غلامحسین بنان به رسایی و زیبایی هر چه تمامتر خوانده شد و در عداد ترانه های موفق معاصر قرار گرفت. در زمان ناصرالدین شاه قاجار شاهی که ۵۰ سال تقریبا با کمترین دلشوره و آشوبی بر این ملت گرفتار حکومت کرد در سال ۱۲۸۸ ه. ق قحطی شدیدی در تهران روی داد که مردم به زحمت و عبرت مالایکانی دچار شدند و طبعا آن سال سال بد و دهشتباری بود. در پایان آن سال تصنیفی بر زبان مردم جاری شد با مطلع: «ای سال برنگردی»

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات