ماجراهای من و صادق هدایت

ماجراهای من و صادق هدایت

نویسنده: مهدی عاطف راد
ناشر: ثالث
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 152
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1  

مروری بر کتاب  

مجموعه هشت داستان با استناد به آثار صادق هدایت

در سن سیزده سالگی ، وقتی کلاس دوم دبیرستان بودم ، با خواندن داستان طلب آمرزش در یک کتاب اصول انشانویسی و نامه نگاری که مال یکی از دوستان هم کلاسی ام بود ، با صادق هدایت آشنا شدم و با همین داستانش سفت و سخت مجذوبش شدم و به او دل بستم. 

دو سه سال بعد ، بوف کورش را ، از یک کتاب فروش دوره گرد که سر خیابان مان ، جلو بانک کارگشایی امیریه ، بساط کتاب فروشی پهن می کرد ، خریدم و نرسیده به خانه مشتاقانه شروع کردم به خواندنش ، تا آخر شب تمامش کردم  ، اگرچه باید اعتراف کنم که چیز زیادی ازش نفهمیدم. بوف کوری که خریدم از آن سری کتاب های هدایت بود که در مجموعه کتاب های پرستو چاپ شده بود...

...راوی که در دیوانه‌خانه‌ای به سر می‌برد از کشته شدن عباس یکی از دیوانه‌ها به دست ناظم‌باشی (مسئول دیوانه‌خانه) سخن می‌گوید. راوی معتقد است که عباس به دلیل علاقه به صغراسلطان و حسادت ناظم‌باشی نسبت به این امر، کشته شده است.

سه قطره خون از هرکدامشان می‌چکد روی زمین، از روی زمین بخار می‌شود می‌آید جلوی چشم من، مثل مهی غلیظ جلوی دیدم را می‌گیرد. یا شاید هم خون آن دیوانه‌های بی‌گناهی باشد که سرشان را بابت عشق به صغراسلطان و به خاطر رقابت عشقی با ناظم از دست داده‌اند، یا آن‌هایی که به قول ناظم دم درآورده بودند و توی کارهایی که به ایشان مربوط نبود فضولی می‌کردند...

فهرست 

پیش درآمد
هادی صداقت
روایتی دیگر از داستان داش‌آکل
آبجی‌خانم و داوود قوزی
خودکشی در زاینده‌رود،
جغد کوردل
نامه‌ای منتشر نشده از صادق هدایت
آن سه کلاغ سیاه
سه قطره آب زرشک