دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

فلسفه اجتماعی

فلسفه اجتماعی

نویسنده: ارسطو , اپیکور , اپیکتتوس , کنفوسیوس
مترجم: هوشنگ آذری , نجف دریا بندری , ابوطالب صارمی
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 430
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 2 

کمیاب- کیفیت : نو ؛ روکش کتاب سائیدگی دارد

 

مروری بر کتاب 

فلسفه اجتماعی عبارت است از مطالعهٔ فلسفی سؤال‌هایی دربارهٔ رفتاری اجتماعی (مثل رفتار اجتماعی انسان). فلسفه اجتماعی از طیف وسیعی از موضوع‌ها سخن می‌گوید: از «معانی منحصربه‌فرد» گرفته تا «درست و نادرست بودن قانون‌ها»، از قرارداد اجتماعی گرفته تا معیارها و شرایط انقلاب، از عملکرد کنش‌های روزمره گرفته تا تأثیر علم بر فرهنگ.

انسان به صورت موجودی روحانی یعنی معنوی است.ارزشها مطلق و غیر قابل تغییر اند.در حالیکه ارسطو را یک فرد رئالیست می دانند.بنظر او جهان و اجزاء بیرون از ما وجود دارند و داشتن معرفت در مورد جهان برای مردم ضروری است.افلاطون از لحاظ سیاسی بدنبال حکومت کمال مطلوب (مدینه فاضله)است.

او برای رسیدن به این حکومت اصول اشتراکی که طرز زندگی را مشخص می کند ،ارائه می دهد.بنظر افلاطون اریستوکراسی با تنگ تر ساختن دایره حکومت به سقوط می گراید و با شورش و انقلاب همراه است.خود دموکراسی بعلت افراط در دموکراسی از بین می رود. اگر جامعه ای بیمار باشد به دنبال بهترین و خردمندترین مردم است.در هر زمان حکومت شبیه افراد خود است .حکومت ها به اندازه طبایع انسان مختلف اند.
بنظر افلاطون رفتار انسان از سه منبع نیرو می گیرد.1=میل (اهل پیشه و صنعت اند)2=هیجان(جنگجویان)3=عقل (فیلسوفان).کسانی که بر جامعه باید حاکم باشند و شایسته این کار هستند فیلسوفان می باشند.

در نظر ایده آلیسم مقاصد آموزشی با هدف غایی زندگی ارتباط مستقیم دارد (انسان ایده آل).معلم فرد مسئول برای رشد دادن توانایی ها و انتقال دهنده دانش است.معلم باید نمونه برای شاگردان باشد و آموزش و پرورش یک کار عقلانی و روحانی است .در حالیکه رئالیست ها می گویند موضوعات درسی باید ما را با زندگی آشنا کند.یادگیرنده متعادل و هماهنگ و سازگار با دنیای بیرونی باشد.واقعیت بر اساس تجربه حسی معلوم می شود.

رابطه معلم و شاگرد یک رابطه رسمی و غیر متشخص است.معلم باید منصفانه و بی طرف باشد و با یک روش و در یک زمان تعلیم دهد.آموزش و پرورش به دنبال حقایق مسلم است و هدف آن رشد قوای ذهنی -عقلی انسانهاست.در نظر آنان علوم پایه از اهمیت بیشتری بر خوردار است تا فلسفه و الهیات.

ارسطو 374 قبل از میلاد شاگرد افلاطون به مدت 20 سال بود .او معلم اسکندر (فلیپ پادشاه یونان)بود.او مدرسه لوکیون در 53 سالگی تاسیس کردو آثار زیادی در اخلاق ،حرکات حیوانات ،سیاست و مابعدالطبیعه نوشت.پدر علم منطق و پایه گذار زیست شناسی شناخته شد. ارسطو فقط با شئ خارجی و حاضر سرو کار داشت(رئالیست)،در صورتی که افلاطون به امور ذهنی آینده فرو رفته بود.از نظر ارسطو خدایی هست زیرا حرکت مبدای دارد.محرک اول باید غیرمتحرک باشد،لا مکان باشد.

از نظر او نفس به سه قسمت نامیه و نفس حیوانی و نفس ناطقه در انسان تقسیم می شود.روح بدون بدن نمی تواند زندگی کند ،روح مادی نیست و قوه حافظه فناپذیر است.از نظر ارسطو سعادت اعتدال است.شرط اساسی سعادت زندگانی عقلانی است که قدرت و افتخار خاص انسانی است،کمال در حکم درست و تسلط بر نفس و اعتدال در امیال و شهوات و تحصیل عاقلانه وسایل است.

ارسطو محافظه کار است و حامی نظم ،آرامش و امنیت بود.تغییر سریع قوانین کار خوبی نیست .با جامعه اشتراکی یا آرمان شهر افلاطون مخالف بود.ارسطو،طبیعت انسان معمولی را به طبیعت حیوانی نزدیکتر می دانست تا به ذات خداوند.بیشتر مردم کاهل و سست و بیکاره اند.و در هر نظام اجتماعی این طبقات در درجه پائین قرار خواهند گرفت.

از نظر ارسطو :نسبت زن به مرد مثل نسبت غلام به مولا و بدن به روح و قوه و تفکر است و مثل اقوام وحشی به یونانیان است. زن،مرد ناقصی است که در مرحله پایین تری زشد و نمو می کند.زن نباید مثل مردان تربیت شود.زن 20 ساله و مرد 37ساله ازدواج کنند ازدواج زن و مردی که خیلی جوان باشند برای نسل زیان آور است.ازدواج در سن کم  برای مردان لاغری و برای زنان شهوت پرستی است.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات