عصرانه به صرف داستان

نویسنده: حسین شکرریز
ناشر: نسل آفتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 173
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 3

مروری بر کتاب

در این عصر که هیچ مجال و زمانی برای با یکدیگر بودن یافت نمیشود تا از همنشینی در کنار یکدیگر و بزرگان درسی بیاموزیم، این فاصله گرفتن ها ما را بر آن داشت تا مجموعه ای دیگر از پندهای زیبا و عبرت آموز را در مسیر یک عصرانه قرار دهیم، تا جبرانِ نبودن های آنان در این کتاب کوچک ولی پندآموز برایتان رغم بخورد و شاید هر عصرانه با ما بودن کلیدی باشد به روی هر مشکل در مسیر زندگیتان...

و این چنین است که در پس هر پندی، قندی نهفته است و در کنار هر فنجان چای عصرانه، داستانی. کتاب را بگشا و تلخی فنجان چای تلخ مشکلات زندگی را با شیرینی پندهای عصرانه و داستان های قند پهلوی این کتاب درآمیز. و آن هنگام است که درمی یابی که داستان ها و پندها در کنار یکدیگر، مشکل گشای لحظات تلخ و سخت زندگی من و تو خواهند بود.

در ادامه لازم میدانم در مورد این کتاب سخنی بگویم:
نام من حسین است. من بعد از شهادت عموی عزیزم، حسین شکرریز به دنیا آمدم. از آن زمان که من از دنیای کودکی کمکم فاصله می گرفتم، درمی یافتم که همه اطرافیان من را با شهید حسین شکرریز مقایسه میکنند و این کار بار مسئولیت مرا سنگین تر می کرد. به این فکر افتادم که برای عموی عزیزم کاری انجام دهم که شاید هم برای خود و هم برای او و نامی که بر دوشم گذاشته بود، نیکو باشد. پس بر آن شدم تا وب سایتی را به نام پندها راه بیندازم و در این مکان، داستان های کوتاه اینترنتی و داستان هایی که از گوشه و کنار می شنیدم را جمع کنم.

بعد از گذشت یک سال از عمر این وبسایت، متوجه علاقه بازدیدکنندگان به این مجموعه داستان ها شدم و تصمیم به چاپ مجموعه ای از این داستان ها گرفتیم. سپس در انتهای هر داستان نکته ای را لحاظ کردم که چکیدهای بود از دل هر داستان به زبان بسیار ساده و قابل فهم، نام آن را پندهای قند پهلو گذاشتیم و به دلیل استقبال از این مجموعۀ گردآوری شده و پیشرفت وب سایتمان، تصمیم به جمع آوری مجموعه های بعدی افتادیم و داستان های جدید و زیباتری را جمع نمودیم که در این کتاب با نام «عصرانه به صرف داستان» مشاهده می کنید. امیدوارم به این مجموعه که با سختی و مشقت بسیار گردآوری شده و نکاتی در انتهای آن بیان گردیده، با دیدی دقیق بنگرید و نهایت استفاده را ببرید.