- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 156904 - 14/8
- وزن: 0.30kg
ستایشگر مادر
نویسنده: ایرج میرزا
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 296
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
بارزترین خصیصهی شعر ایرجمیرزا، زبان چالاک و بیان گرم و زنده و پویای اوست و برخورداری هنرمندانه وی از گفتار سادهی روزانهی مردم و تعبیرات آن که خود دارای بلاغتی خاص است. این که زبان در دست ایرج به واقع مانند موم شکلپذیر است و او میتواند هرچه را میخواهد و در ضمیر دارد به نوعی بیان کند که همگان دریابند و آنان را تحت تاثیر قرار دهند از همین رهگذر است.
زبان و بیانی که از حیث نرمی، روانی و سهل و ممتنع بودن به شعر سعدی میماند و به همین سبب بسیاری از ابیات او مانند ضربالمثل معروف شده و رواج یافته است. از جمله شعرهای بسیار معروف او شعر "مادر" است که زمانی در کتاب درسی کودکان گنجانده شده بود. مجموعهی حاضر دربرگیرندهی منتخبی از سرودههای ایرجمیرزا ـ شاعر معاصر ـ است که در قالب قصیده؛ غزل؛ مثنوی؛ قطعه و رباعی تنظیم شده است.
ایرج میرزا 22 اسفند 1304 در تهران به دنیا آمد. ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجسته ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.وی پیشوای شعر سهل و ممتنع در روزگار معاصر است که سروده هایش از سادگی و روانی باب فهم کودکان و مقبول عامه است.
استفاده تقریباً بینظیر ایرج از زبان ساده و خروج او از چارچوبها و قالبهای رایج در شعر فارسی، باعث شده تا شعر او، جایگاه ویژهای نسبت به شاعران هم دوره خود در ادبیات فارسی بیابد. او علاوه بر اینکه پا را از هنجارهای پذبرفته شده و رایج شعر دوره خود فراتر گذاشته، معانی و مضامین جدید و فلسفه واقع گرایانهای را به شعر فارسی داخل میکند که باعث ایجاد فضای جدید ادبی پس از خود میشود. پرهیز از اغراقهای غیر ضروری رایج در شعر معاصرین و نزدیکی هرچه بیشتر به واقعیات روزمره، از خصوصیات شعر او است.
آثار و اشعار ایرج میرزا مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات و چندین مثنوی ازجمله مثنوی زهره و منوچهر و مثنوی عارفنامهاست. وی چندین شعر نیز در احترام به مادر دارد. شعرهایی چون «قلب مادر» با مطلع «داد معشوق به عاشق پیغام/که کند مادر تو با من جنگ» و «مهر مادر» با مطلع «گویند مرا چو زاد مادر / پستان به دهان گرفتن آموخت» از معروف ترین اشعار فارسی در مورد احترام به مادر هستند.
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کُند مادرِ تو با من جنگ
هر کُجا بیندم از دور کُند
چهره پر چین و جبین پُر آژنگ
با نگاهِ غضب آلود زند
بر دلِ نازکِ من تیرِ خدنگ
مادرِ سنگدلت تا زندهست
شهد در کامِ من و توست شَرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را
تا نسازی دلِ او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بیخوف و درنگ
روی و سینۀ تنگش بدری
دل برون آری از آن سینۀ تنگ
گرم و خونین به منش باز آری
تا بَرد ز آینۀ قلبم زنگ
عاشقِ بیخرد ناهنجار
نه، بل آن فاسقِ بیعصمت و ننگ
حُرمتِ مادری از یاد ببُرد
خیره از باده و دیوانه ز بنگ
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصدِ سرمنزلِ معشوق نمود
دلِ مادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دمِ در به زمین
و اندکی سُوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بیفرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ:
«آه دست پسرم یافت خراش
آه پای پسرم خورد به سنگ»