- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 91719 - 52/4
- وزن: 1.00kg
- UPC: 135
دیوان ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی
نویسنده: احمد عنصری بلخی
به اهتمام : یحیی قریب
ناشر: ابن سینا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 435
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1342 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
با حواشی و تعلیقات و تراجم احوال و فهارس
از ویژگیهای سرودههای عنصری بلخی این است که او در بیان مفاهیم دقیق و خیالپردازیهای باریکبینانه مهارت بسیار دارد.کمتربیتی از این صاحبسخن دیده میشود که مضمونی نو در آن یافت نشود و این تازگی از ذوق خلاق او سرچشمه میگیرد:
در عشق تو کس پای ندارد جز من
بر شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت میگویم
تا هیچ کست دوست ندارد جز من
میتوان چنین گفت که عنصری بلخی در شعر خود بیشتر از منطق و برهان الهام گرفته است تا این که ذوق و شور و هیجان راهنمای سرایش او باشد.اشعار بازمانده از عنصری به حدود دو هزار بیت میرسد؛ که شامل قصیده، غزل، رباعی، قطعه، ترکیببند، و مثنوی است. بیشتر قصیدههای او در ستایش سلطان محمود غزنوی و مسعود غزنوی است. در قصیدهها و غزلهای عنصری اصطلاحات حکمت و منطق نیز وجود دارد. قصیدههای عنصری بیمقدمهاست و بیشتر به وصف میپردازد. مهمترین مثنویهای عنصری عبارتاند از وامق و عذرا، شادبهر و عینالحیات، و سرخبت و خنگبت.
دولتشاه سمرقندی در تذکرهٔ خویش در باب عنصری چنین مینویسد:
مناقب و بزرگواری او اظهر من الشمس است و سرآمد شعرای روزگار سلطان محمود بوده و او را ورای طورِ شاعری فضایل بسیار است؛ و بعضی او را حکیم نوشتهاند. چنین گویند که در رکاب سلطان محمود همواره چهارصد شاعرِ متعین ملازم بودندی و پیشوا و مقدم طایفهٔ شعرا استاد عنصری بود، و همگان بر شاگردی او مقرّ و معترف بودند و او را در مجلس سلطان منصب ندیمی با شاعری ضمّ بود و پیوسته مقامات و غزوات سلطان نظم کردی.
او را قصیدهای است مطوّل قریب به یکصد و هشتاد بیت که مجموع غزوات و حروب و فتوح سلطان را در آن قصیده به نظم آورده؛ و در آخر سلطان محمود استاد عنصری را مثالِ ملکالشعرایی قلمرو خود ارزانی داشت و حکم فرمود در اطراف ممالک هر کجا شاعری و خوشگویی باشد سخن خود بر استاد عرضه دارد تا استاد غث و ثمین آن را منقح کرده، در حضرت اعلی به عرض رساند؛ و همه روز مجلس استاد عنصری، شعرا را مقصدی معیّن بود، و او را جاهی و مالی عظیم بدین جهت جمع شده، و فردوسی او را در نظم شاهنامه تحسین بلیغ میکند و آن حکایت به جایگاه خود خواهد آمد، و الله و اعلم