دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دود و گفتگوی شبانه‌ ؛ دو نمایشنامه‌

دود و گفتگوی شبانه‌ 

نویسنده: ویلیام‌ فاکنر , فردریک‌ دورنمات
مترجم : علیرضا مهینی
ناشر: نگاه - ساحل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 113
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1349 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد رویی کتاب زدگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب 

دو نمایشنامه‌ 

دود

تأثير شمار اندکي از نويسندگان مدرن بر شکل و ماهيت ادبيات داستاني قرن بيستم عميق‌تر از ويليام فاکنر بوده است. جيمز جويس را معمولاً در هنر داستان‌نويسي با فاکنر قياس مي‌کنند؛ اما اين دو نويسنده عملاً فقط تشابهاتي ظاهري دارند: استفاده از تجربه‌ي بومي و منطقه‌اي به عنوان مضمون، ساختار تجربي و غيرمتعارف رمان‌هاي آن دو و بازي با واژه‌ها وراي معناي سنتي‌شان.

فاکنر به طريقي نوشت که انگار هيچ کس پيش از او در ادبيات انگليسي قلم نزده بود، انگار پيش از آنکه او دست به قلم برد سنت و تجربه‌ي ادبي شکل نگرفته بود. او اين سنت را از نو آفريد و رمان را رها ساخت تا به واسطه‌ي سيلاب نيرومند، متلاطم و مقاومت‌ناپذير زبان بتواند بهتر از گذشته در خدمت قرن بيستم قرار گيرد، زباني که راه خود را از ميان زمان و مکان و تجربه گشود تا داستانِ انسان مدرن را بگويد به نحوي که در عين تراژدي خنده‌دار هم باشد. فاکنر به شيوه‌ي خود نوشت خواه جيمز جويس، ويرجينيا وولف، جوزف کنراد و ديگران وجود داشتند يا نداشتند.

***

گفتگوی شبانه

نمایشنامه‌ای آلمانی است که با زبانی ساده و بیانی شیوا و دیالوگ‌های روان و مناسب نگاشته شده است.

بفرمایید تو. اونجا، پشت پنجره، اونهم روی اون ارتفاع زیاد که هر دقیقه ممکنه پایین بیفتید، خیلی ناراحت کنندس. بالا اومدن از دیوار به این بلندی واقعاً خیلی مشکله. من می‌توانم شما را ببینم. آسمون پشت سر شما کم‌کم داره روشن‌تر می شه و من از تاریکی توی این اتاق، هیکل شما رو پشت پنجره کاملاً تشخیص می دم. بفرمایید تو آقا بفرمایید. چیزی روی کف اتاق می‌افتد، انگار چراغ جیبی مرد روی زمین افتاد».
شیشه‌ی پنجره‌ای می‌لرزد.
مرد آرام و با صدای بلند: لطفا بیائید تو.
سکوت.
مرد: بیائید تو. فایده‌ای ندارد، که روی لبه‌ی پنجره با این ارتفاع زیاد بنشینید. گرچه شما از آنجا بالا آمدید. من می‌توانم شما را ببینم. آسمان، آن بیرون، پشت سر شما با تاریکی خود روشن‌تر از ظلمت این اطاق است.
شیئی روی زمین می‌افتد.
مرد:شما چراغ قوه‌تان را روی زمین انداختید.
دیگری: لعنت.
مرد: فایده‌ای ندارد که روی زمین دنبال آن بگردید. من چراغ را روشن می‌کنم.
صدای کلید برق به گوش می‌رسد.
دیگری: خیلی ممنون، آقا.

مرد: خوب، که این شما هستید. موقعیت چقدر فرق می‌کند، وقتی که ما بتوانیم همدیگر را ببینیم. شما مرد مسنی هستید!
دیگری: انتظار مرد جوان تری را داشتید؟
مرد: البته چنین انتظاری را داشتم. چراغ قوه‌تان را بردارید. سمت راست صندلی افتاده است.
دیگری: ببخشید.
صدای شکستن گلدانی به گوش می‌رسد.
دیگری: لعنت، من این بار یک گلدان چینی را به زمین انداختم.
مرد: یک خم شراب یونانی را.
دیگری: شکست؟ من متاسفم.
مرد: مهم نیست. من اصلا فرصت آن را هم ندارم که فقدانش را حس کنم.

دیگری: این کار من نیست که از در و دیوار مردم بالا بروم و به وارد خانه آنها شوم. کاری که در این موارد از چنین آدمی توقع داریم، لعنت- من از این دست و پا چلفتی ام معذرت می‌خواهم، آقا.
مرد: خوب، اتفاق می‌افتد.
دیگری: من فکر می‌کردم-
مرد: شما فکر می‌کردید که من درون اطاق دیگری خوابیده‌ام. می‌فهمم. شما واقعا هم نمی‌توانستید بفهمید که من در این موقع شب، در این تاریکی و ظلمت، هنوز هم پشت میز تحریرم نشسته باشم.
دیگری: انسانهای معمولی در این موقع شب درون رختخوابشان دراز کشیده‌اند.
مرد: در مواقع عادی.
دیگری: همسر شما؟
مرد: نگران او نباشید، همسر من مرده است.
دیگری: شما بچه دارید؟
مرد: پسر من در یکی از این اردوگاه‌های اجباری است.
دیگری: دخترتان؟
مرد: من دختری ندارم.

دیگری: شما کتاب می‌نویسید؟ اطاقتان پر از کتاب است.
مرد:من نویسنده هستم.
دیگری: کسی هم کتابهایی را که شما می‌نویسید، می‌خواند؟
مرد: کتابهای مرا همه جا می‌خوانند، هر جا که ممنوع باشند.
دیگری: و جائی که ممنوع نباشند؟
مرد: از آنها متنفر می‌شوند.
دیگری: شما منشی هم دارید؟
مرد: مثل اینکه در مجامع شما راجع به درآمد نویسندگان شایعه‌های زیادی رواج دارد.
دیگری: خوب، مثل اینکه فعلا به جز شما کس دیگری در خانه نیست.
مرد: من تنها هستم.
دیگری: خوبه. ما به آرامش نیاز داریم. شما باید این را دریابید.
مرد: البته.
دیگری: شما کار خوبی کردید که برای من مشکلی ایجاد نکردید.

مرد: شما آمده‌اید که مرا بکشید؟
دیگری: به من این دستور را داده‌اند.
مرد: شما به دستور دیگران آدم می‌کشید؟

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات