- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159123 - 17/7
- وزن: 0.50kg
دموکراسی پس از دموکراتیزاسیون
نویسنده: جنگ جیب چوی
مترجم: سعیدرضا اتحادی
ناشر: فرهنگ نشر نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 378
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
ریشه ها و بحران های دموکراسی محافظه کار کره جنوبی
پیشرفت دموکراسی در یک جامعه کاملاً وابسته به سطح درک یک جامعه از دموکراسی است. برای اینکه دموکراسی ریشه بگستراند و از لحاظ کیفی پیشرفت کند، باید قبل از هر چیز درک جامعه از دموکراسی ارتقا یابد. به همین دلیل آموزش شهروندی برای دموکراسی مهم است و لازم است که از این طریق علاقۀ شهروندان به مشکلات اجتماعی و همچنین حضور آنها در صحنه را افزایش دهیم.
هنگامی که فرد به جامعهای که به آن تعلق دارد علاقهمند باشد، تمایل بیشتری برای درک دموکراسی خواهد داشت و، بهدنبال درک بیشتر دموکراسی، توان اجرایی جامعه افزایش مییابد و، در نتیجه، دموکراسی در جامعه پیشرفت میکند. اما درک و اجرای دموکراسی در عالم واقع کار سادهای نیست. با بازخوانی اینکه دموکراسی چه نوع مؤلفه و منطق و نظریهای را به ذهن ما متبادر میکند، میتوان به دشواری کار پی برد.
جمهوری کره (کرۀ جنوبی)، که امروزه یکی از قدرتهای اقتصادی جهان بهشمار میرود و بهقولی یکی از معجزات اقتصادی جهان شناخته میشود، در مدت هفتاد سال از یک کشور فقیر به شبکۀ قدرتهای ثروتمند دنیا پیوسته است. با این وجود جامعۀ کرۀ جنوبی، پس از رسیدن به دموکراسی از لحاظ کیفی افت کرده است. تبعیض طبقاتی بهسرعت و بهمراتب شدیدتر شده و امکان پویش اجتماعی، که در گذشته از طریق آموزش و پشتکار ممکن بود، به طرزی فاحش کاهش یافته است.
چرا اوضاع به این صورت در آمد؟ چرا دموکراسی کرۀ جنوبی از تطابق با خواستههای اجتماعی و تغییرات ناتوان است؟ چرا نیروهای سیاسی ساختارگرا، ناتوان از تدوین فعالانۀ طرحهایی برای بهبود اوضاع، در رقابتهای محافظهکارانه گرفتار شدهاند؟
دموکراسی نمیتواند بهخودیخود بهدنبال راههای توسعۀ خویش باشد.
بسته به اینکه جامعه چگونه بستر جغرافیایی و فرهنگی را ارتقا میبخشد، ممکن است در جهت پیشرفت یا پسرفت حرکت کند. دموکراسیها شبیه به یکدیگر نیستند. دموکراسیهای اروپایی و امریکایی با یکدیگر متفاوتاند. پس آیندۀ دموکراسی بستگی به این دارد که ما آن را چگونه به اجرا بگذاریم و توسعه بدهیم. آینده هم میتواند بهتر باشد و هم بدتر.
این کتاب به نوعی یکی از اولین تجربه ها در زمینه آشناسازی خوانندگان فارسی زبان با تجربه و ساختار دموکراسی در آسیای شرقی است.کتاب در تلاش برای انتقال این مفهوم کلیدی است که دموکراسی نه یک هدف بلکه یک ابزار برای تحقق حکومت مردم بر مردم است.کتاب به بازخوانی نقاط ضعف اجتماعی و ساختار قدرت در کره جنوبی پس از رسیدن به دموکراسی در سال 1993 میلادی می پردازد.
نویسنده کتاب، «جنگ جیب چوی» استاد دانشگاه و از منتقدان سیاسی سرشناس کره جنوبی است که سعی کرده با بهره گیری از مفهوم های اساسی دموکراسی به بررسی این ایده بپردازد که «چرا جامعه کره جنوبی پس از رسیدن به دموکراسی به سوی محافظه کاری و افت کیفی پیش می رود؟».
در بخش اول کتاب با عنوان «شمای جامعه کره پس از رسیدن به دموکراسی»، نویسنده به این واقعیت می پردازد که سیاست کره جنوبی دچار بحران مشارکت و به دنبال آن بحران نمایندگی شده است. چوی پس از بیان برخی نتایج منفی حاصل از دموکراسی محافظه کارانه، به بررسی وضعیت حاکمیت مردم پس از رسیدن به دموکراسی توجه نشان می دهد.
بخش دوم کتاب با عنوان «تشکیل کشور و دموکراسی زودرس»، نگاهی کوتاه به دلایل شکل گیری دموکراسی در کره جنوبی دارد و به اتفاق هایی که در فرایند مبارزه های مردمی روی داد می پردازد.
در این بخش علاوه بر آشنایی با سبک شرقی دموکراسی، انتقادهایی نسبت به روند ایجاد دموکراسی در کره جنوبی صورت می گیرد.
بخش سوم کتاب، نگاهی ویژه به مدل اقتصادی موجود در کره و شرایطی که موجب موفقیت مدل توسعه اقتصادی دیکتاتوری «پارک چونگ هی» شد دارد و این امور را زمینه ساز ایجاد فضای باز برای شکل گیری مبارزه های دموکراسی خواهانه معرفی می کند.
در بخش چهارم، علاوه بر توضیح در خصوص چگونگی گذار به دموکراسی در کره جنوبی، به پاسخ این سوال دست می یابیم که چرا دموکراسی در کره جنوبی شکلی محافظه کارانه به خود گرفت؟بخش پنجم کتاب نیز به معضل های ساختاری و سیاسی می پردازد که کره جنوبی پس از گذار به دموکراسی با آن مواجه شد.
مواردی مانند کشور مقتدر- دولت ضعیف، دولت ضعیف- دیوانسالاران، دموکراسی- ریاستی جمهوری و دموکراسی- اقتدار مرکزی از جمله معضل هایی هستند که کتاب به آنها پرداخته است. بخش ششم و هفتم کتاب به ترتیب به بررسی بازار و جامعه مدنی پس از تحقق دموکراسی می پردازد.در این 2 بخش با عنوان هایی چون «آیا دموکراسی موجب تغییر ساختار دیوانسالاری بازار شد؟» و «تضعیف جامعه مدنی و دموکراسی کره»، به توفیق نداشتن دموکراسی برای اثرگذاری مثبت در ساختار بازار و جامعه مدنی کره جنوبی پرداخته شده است.
سرانجام نویسنده بخش هشتم را با عنوان «مردمی کردن دموکراسی» به عنوان نتیجه گیری به خواننده عرضه می کند. این بخش با عنوان هایی چون «دموکراسی محافظه کارانه» ، «سرکوب تعارضات و حذف ایده های جایگزین»، «گذاز تعارضات فردی به تعارضات اجتماعی»، «انحطاط به سوی دموکراسی نئولیبرال» و «چرا دموکراسی نیز به یک دولت کارآمد نیاز دارد؟» علاوه بر ذکر نمونه های واقعی از آنچه در قالب دموکراسی کره ای در حال وقوع است، بر لزوم پیش بردن دموکراسی پس از تحقق ساختار آن در کشور تاکید می ورزد.