دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

خاطرات شاپور بختیار ؛ متن کامل

خاطرات شاپور بختیار ؛ متن کامل
درحال حاضر موجود نمی باشد

خاطرات شاپور بختیار

نویسنده: حبیب لاجوردی
ناشر: صفحه سفید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 142

اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 2 

 

مروری بر کتاب 

این گفت و گو در سال 1362صورت گرفته است . شاپور بختیار در سال 1294ه‌.ش .در منطقه بختیاری به دنیا آمد .پدر بزرگ مادری او، "نجفقلی صمصمام السلطنه"، از رجال مشهور دوران مشروطه، اواخر قاجار و پهلوی اول بود .بختیار تحصیلاتش را در شهر کرد، اصفهان و مدرسه فرانسویان بیروت و سرانجام دانشگاه سوربن پاریس ادامه داد .در سال 1324به ایران بازگشت و در وزارت کار و تبلیغیات استخدام شد .در دولت مصدق، معاونت وزارت کار را بر عهده داشت .وی پس از وقایع 28مرداد 1332، در عرصه سیاست ایران فعالیت‌های گوناگونی داشت که شرح آن را در خاطراتش در این کتاب بازگو می‌کند .

مباحث و محتوای اصلی خاطرات در این مصاحبه عبارت‌اند از :عضویت و فعالیت در حزب ایران، فعالیت در اتحادیه‌های کارگری اصفهان در هنگام تصدی مشاغلی در اصفهان ;دولت مصدق ;اقدامات رهبری حزب توده ;نهضت ملی ایران ;عضویت و فعالیت در نهضت مقاومت ملی ;اصلاحات و اقدامات بختیار در وزارت کار ;چگونگی تشکیل، اقدامات و سرنوشت جبهه ملی دوم ; و بالاخره چگونگی دریافت مقام نخست وزیری برای مدت ۳۷روز در آستانه انقلاب و حوادث آن ایام و عملکرد بختیار علاوه بر آن، درباره بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، درباری، نظامی، اداری دوران پهلوی دوم و گوشه‌هایی از حوادث کشور و مبارزات مردم و روحانیون و به طور کلی روایاتی از زمینه‌های انقلاب، سخن به میان آمده است .

شاپور بختیار در سال ۱۲۹۳ در جنوب غربی ایران و از پدری به نام محمدرضا (معروف به سردار فاتح) و مادری به نام نازبیگم به دنیا آمد. خانوادهٔ او از طوایف ایل بختیاری بودند. پدربزرگ مادری بختیار، نجف‌قلی صمصام‌السلطنه، دو بار در ۱۹۱۲ و ۱۹۱۸ به نخست‌وزیری رسیده بود. مادر شاپور بختیار در هفت سالگی او فوت کرد. پدر شاپور بختیار و بسیاری از خوانین ایل بختیاری از نوادگان شخصی به نام حیدر خان هستند که اصالتآ از ایل پاپی ساکن در بخشهای گرمسیری خوزستان و سردسیری لرستان ساکن هستند و بنا به دلایلی حیدرخان از اطراف اندیمشک به چغاخور چهارمحال و بختیاری مهاجرت کرده بود.
تحصیلات
شاپور بختیار تحصیلات دورهٔ ابتدایی را در شهرکرد گذارند و تحصیلات متوسطه را ابتدا در اصفهان و سپس در بیروت به پایان رساند. او مدرک دیپلم خود را از مدرسه فرانسوی بیروت دریافت کرد. آشنایی او با دنیای سیاست و نظریات سوسیال دموکراتها و علاقه به فرهنگ و ادبیات فرانسه خصوصاً شعر از همان دبیرستان فرانسوی شروع شد و تا آخر با او ماند. بختیار قصد داشت بلافاصله بعد از اتمام دبیرستان به پاریس برود اما در ۱۳۱۳ اعدام پدر و۴ تن از خویشاوندانش به جرم شورش مسلحانه، در جهت سرکوب ایلات توسط رضاشاه چاره‌ای جز بازگشت به ایران برای او باقی نگذاشت.

زندگانی سیاسی شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر نظام شاهنشاهی در ایران با سرنوشت تاریخی ما گره خورده است. کودکی‌اش در میان ایل، نوجوانی و جوانی‌اش در بیروت و پاریس، مبارزه سیاسی‌اش در حزب ایران و جبهه ملی تا رویارویی‌اش با محمدرضاشاه و آیت‌الله خمینی، هر یک نشان از گذشته‌ای دارد که بر زمانه ما اثری ماندگار بر جای نهاده است.

در پرداختن به زندگانی سیاسی بختیار، پذیرش مقام نخست‌وزیری توسط او در آستانه انقلاب جایگاه ویژه‌ای دارد. دلیل این تصمیم را تا آنجا که به شخصیت و ویژگی‌های فردی‌اش مربوط می‌شود، بسیاری منتسب بر جاه‌طلبی‌اش دانسته‌اند. بختیار اما جاه‌طلبی را «موتور مرد سیاسی» می‌دانست. پس ضرورتی نمی‌دید تا چنین خصوصیتی را نفی کند و یا فراتر از آن نادرست بخواند. با این همه، دلیل اصلی تصمیمش را برای پذیرفتن مسئولیت در آن شرایط بحرانی، نگرانی فزاینده‌اش از آینده‌ای دانسته است که ایران را تهدید می‌کرد. او سال‌ها پیش از آن که به رویارویی با آیت‌الله خمینی برخیزد، شجاعت و صراحت را عاملی مهم در زندگانی سیاسی می‌دانست و می‌گفت: «عیب کار این جا است که برخی افراد در تمام مراحل عمر در پی یک وضعیت اجتماعی راحت و آسوده‌ای هستند و در عین حال جنت‌مکانی را بر تمام شقوق زندگی ترجیح می‌دهند... به هر صورت هر کشوری به اشخاص متقی و وطن‌پرست نیاز دارد. ولی این اشخاص متقی و وطن‌پرست این کشتی را به ساحل نخواهند رسانید. یک تعداد افراد قوی و با اراده لازم است».

...بختیار از روزگاری که پا به عرصه سیاست گذاشت، به سبب توانمندی‌های فردی و خانوادگی، از این امکان برخوردار بود تا با گذشتن از عقایدش، بر آنچه جاه‌طلبی سیاسی نامیده می‌شود، واقعیت بخشد. خویشاوندی‌اش با ثریا اسفندیاری، همسر دوم شاه و با تیمور بختیار، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، هر یک امتیازی بود که می‌توانست راه صعودش را به قله شهرت و قدرت هموار سازد. اما به خاطر ارزش‌هایی که به آنها پایبند بود، از همه این‏ها روی برتافت.

او در نخستین روزهای پس از سقوط کابینه مصدق در مرداد ماه 1332، پیشنهاد عضویت در کابینه زاهدی را نپذیرفت و در آستانه انقلاب که کسب قدرت را از سوی جبهه ملی در دسترس می‌دید، به رغم همه اختلافاتش با اللّهیار صالح، او را نامزد مقام نخست‌وزیری خواند. بختیار در فرصتی دیگر، از هیچ کوششی برای نخست‌وزیری کریم سنجابی فروگذار نکرد و هنگامی که نام غلامحسین صدیقی برای کسب این مقام بر سر زبان‏ها افتاد، از او با شاه به نیکی سخن گفت.

تا این که سرانجام، آنجا که هستی میهنش را دست‌خوش خطر دید، به سان رهبری بی‌باک پا به میدان نهاد و با شجاعتی که از اعتماد به نفس و تبار ایلیاتی‌اش برمی‌خاست، همچون «مرغ توفان» به پیشواز نبردی بی‌سرانجام شتافت. بختیار در اوج ناآرامی ها، روزگاری که توده و فرهیختگان مردم، رمز آسایش و امنیت خود را در یافتن پاسخ‌های صریح و آسان بر پرسش‌های دشوار و پیچیده جست‌وجو می‌کردند، از هیچ تلاشی در سخن گفتن با آنان از آنچه آگاهی و خرد می‌دانست، فروگذار نکرد».

 

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات