دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

بابوک ، قمارباز ، یک داستان کثیف

بابوک ، قمارباز ، یک داستان کثیف

نویسنده: فئودور داستایوفسکی
مترجم: همایون حنیفه وند مقدم 
ناشر: جاوید 
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 311
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ:

کیفیت : صفحات درحد نو ؛ لبه پشتی جلد کتاب افتادگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب

این کتاب از سه داستان مستقل قمارباز و بوبوک و یک داستان کثیف تشکیل شده که در هر بخش داستانی بلند از زبان نویسنده روایت می شود و ارتباطی نیز میان آنها وجود ندارد.

بابوک

...از خوانندگان حکایتم پوزش می‌خواهم گه این بار به جای خاطرات روزانه معمولی، فقط به نوشتن حکایتی اکتفا می‌کنم. حقیقتا در حدود یک ماه مشغول تهیه این داستان بوده ام. این داستان را خیالی نامیده ام. و حال آنکه شخصا معتقدم که در حقیقت واقع است؛ ولی از طرف دیگر خیالی هم هست، مخصوصا شکل حکایت تخیلی است، به این دلیل لازم می بینم که بدوا آن را توصیفی بکنم.

این قطعه، نه داستان است نه یادداشت روزانه. در خقیقت این سبک هنری برای بیان مفهوم چیز تازه ای نیست: ویکتور هوگو در کتاب آخرین روز یک نفر محکوم به مرگ همین سبک را به کار برده است. هوگو از یک نفر تندنویس چیزی نمی‌گوید، اما امری غیر بدیهی و بسیار مهمتر را پیش می کشد.

از این طریق که فرض می‌کند مردی که به مرگ محکوم شده، آن نیرو حتی فرصت را دارد که نه تنها به آخرین روزهای خود بلکه به آخرین ساعات و دقایق زندگی خود به تمامی معنی بیاندیشد و آنها را یکایک یادداشت کند و عینا و دقیقا عکس برداری کند. اگر هوگو می خواست که از این فرض خیالی صرف نظر کند، آن وقت مجبور بود که اصلا از نوشتن کتاب، کتابی که حقا از بهترین کتابهای اوست، چشم بپوشد و هیچ وقت این کتاب به وجود نمی آمد....

یک داستان کثیف

ژنرالي اشرافي و جاه طلب، در دوره بروز تحولات اجتماعي در روسيه، با ادعاي طرفداري از فرودستان، ميكوشد خود را دوست آنان معرفي كند و از اين رهگذر به موقعيت و مقام برسد. از قضاي روزگار، به جشن عروسي كارمند فقير خود راه پيدا ميكند، اما برخلاف تصورات ذهني اش، نه تنها در جلب دوستي آدمهايي كه از طبقه او نيستند، توفيقي بدست نميآورد، بلكه از رفتارش آشكار ميشود كه آنها را خوار ميشمرد و لايق همنشيني با خود نميداند و سلسله حوادثي كه در جشن عروسي و پس از آن رخ ميدهد، به او ميفهماند كه افكار و ادعاهاي نوع دوستانه اش توهماتي خود فريبانه بيش نبوده است....

قمارباز

پس از دو هفته غيبت برگشته ام. كسان ما الان سه روز است كه در رولتنبورگ سكونت گزيده اند.  خيال مي كردم مرا مانند مسيح انتظار مي كشند.  ولي اشتباه مي كردم. ژنرال كه رفتاري بس آسوده و فارغ داشت با من به تفرعن صحبت مي كرد و مرا پيش خواهرش فرستاد.  پيدا بود كه عاقبت موفق شده اند پول قرض كنند و نيز به نظرم آمد كه ژنرال از نگاه من پرهيز مي كرد.

«قمارباز» داستايوسكي نخستين بار در سال 1866 منتشر شد. نويسنده در اين اثر كوشيده است تجربه تلخي را كه در جريان اقامتش در خارج از كشور براي او پيش آمده بود، شرح دهد؛ تجربه اي كه مبتني بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا وي پاك باخته و مقروض به روسيه بازگردد.

 قهرمان رمان آلكسي ايوانويچ معلم سرخانه يي است كه نزد يك ژنرال كار مي كند. آلكسي سر از پا نشناخته در دام عشق پولينا (خواهر زن ژنرال) گرفتار مي شود كه با سنگدلي با او رفتار مي كند. يك روز كه آلكسي به پول احتياج دارد، پولينا 700 فلورن به او مي دهد و او را مي فرستد كه براي وي رولت بازي كند...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات