اسفندیار و مرگ

اسفندیار و مرگ 

نويسنده: کورس سلحشور
ناشر: نقره
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 125
اندازه كتاب: رقعی  - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو

مروری بر کتاب 

نمایشنامه

سلحشور در تمامی آثارش، حتی زمانی که به مسایل اسطوره ای در نمایش نامه اسفندیار و مرگ  و تاریخی (پلنگ نیمروز) میپردازد، توجه خاصی به مسایل انسانی و اجتماعی امروز دارد و در حقیقت آن مسایل کهنه را آنچنان امروزی میکند که خواننده یا بیننده فکر نمیکند که از این وقایع سال های زیادی گذشته است....

هرچند که اسفندیار بیشتر از روی نوشته‌های غیردینی و نبردش با رستم شناخته می‌شود، در نوشته‌های زرتشتی او و به همراه زریر، از نخستین کسانی هستند که به آیین زرتشت درآمده‌اند و جان‌فشان‌ترین پهلوانان هستند. در اوستا اسفندیار کسی است که از این کیش پاسداری کرده و روان مقدس یا fravašī او ستوده شده‌است.

او همچنین در چندین معجزه زرتشت حضور دارد. هنگامی که اسب بی‌همتای گشتاسپ از بیماری رنجور شده و پاهای او به درون شرم‌گاهش می‌روند، اسفندیار از زرتشت درخواست می‌کند که او را درمان کند. پیامبر چندین شرط می‌گذارد که یکی از آن‌ها این است که اسفندیار پهلوان دین شود. این داستان با جزئیات در زراتشت‌نامهٔ بهرام‌پژدو آمده است. در معجزه‌ای دیگر، پیامبر زرتشت، آتشِ برزین‌مهر را در دستان گشتاسپ، جاماسپ و اسفندیار می‌گذارد، به گونه‌ای که آن آتش آن‌ها را نسوزاند.

در جایی دیگر گشتاسپ از زرتشت درخواست چهار سود را می‌کند، ولی پیامبر تنها می‌پذیرد که آن چهار سود را به چهار شخص متفاوت ارزانی بدارد. به دنبال آن، گشتاسپ به جایگاه خود در جهان مینو پی می‌برد، جاماسپ از همه رویدادهای گذشته، کنونی و آینده آگاه می‌شود، پشوتن جاودان می‌شود و اسفندیار رویین‌تن می‌شود، به گونه‌ای که «هیچ کارد تیزی نمی‌تواند به بدن او گزند برساند».