- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 181853 - 113/6
- وزن: 0.80kg
نامه سان میکله
نویسنده: اکسل مونته
مترجم: م. ا. به آذین
ناشر: آگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 411
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ پشت جلد نوشته دارد و برخی سطور حدود 10 صفحه کتاب با مداد علامت گذاری شده
مروری بر کتاب
اکسل مونته در نوشته هایش، غالباً شرح تجارب و مکاشفات و تخیلات و اندیشه های خود را با خواننده در میان نهاده است. نوشته هایش مستقیماً از زندگی واقعی سرچشمه گرفته، اما دراماتیزه شده و با زیبایی خیره کننده ای به تخیلات آذین شده و منزلتی هنری و زیباشناسانه یافته است.
شرح احوال و حالات و زیسته های مردم عادی ـ اعم از فقیر یا غنی ـ را با همه پیچیدگی ها نوشته است. او، البته یک خصوصیت مهم دیگر نیز دارد و آن دفاع پرشور و خستگی ناپذیر از حقوق حیوانات بود. در خانه اش در کاپری، در باغ وی همه جور جانوری دیده می شد، میمون، سگ، گربه، جغد و ... خصوصاً پرندگان که معشوق واقعی او محسوب می شدند.
دائماً به دنبال جای امنی برای پرنده ها در نزدیکی خانه اش می گشت و مکانی را به این کار اختصاص داد. پرندگان زخمی و درمانده را تیمار می کرد و پس از مرگش نیز، بنیاد مسئول سان میکله، آن مرکز پرندگان را که او ساخته بود محافظت کرد و توسعه بخشید و گویا هم اینک بیش از ۵۵۰۰۰ گونه پرنده در آن نگه داری و درباره حیات آنها مطالعه می شود....
هنگامی که درباره بیلی، میمونش که چند شیشه مشروب خورده، مست کرده و همه چیز را خراب کرده بود میگوید: «بیلی، باز هم دم به خمره زدهای... بیرحمی نسبت به جانوران در سرشت تو است، و گرنه داوطلب ورود به جرگة آدمیان نمیبودی. ولی مست کردن تنها در شأن اشرف مخلوقات است. به تو میگویم، از دستت به تنگ آمدهام... تو لایق معاشرت با مردم آبرومند نیستی؛ مایه ننگ پدر و مادرت هستی! بیلی، تو یک آدمک شایان تحقیر، یک میخوارة چارهناپذیر هستی؛ بیلی...
بیشک طنز خاص و آکنده اکسل مونته، بزرگترین شاخصه کتاب و نثر او محسوب میشود. این طنز، تمام فصولِ نه چندان بلند کتاب را به هم پیوسته و نهایتاً قدرتی به عبارتها داده که نمیتوان تا پایان بر زمین نهاد. کتابی است خواندنی که طنزی منحصر به فرد آن را زیبا و دلچسب کرده، اما مضامین انسانی، رنجها و دردها و دغدغههای پرشمار آدمیان نیز در زیر پوست آن موج میزند.
کتاب درباره روح انسان، در هنگامه حضور در جریان یک زندگی، یک عمر و یک سرگذشت است. این کتاب، به راستی با هیچ یک از رمانهای دیگر جهان شبیه نیست. تمایزها و امتیازهایی دارد که باید خواند و درک کرد و لذت برد. نوعی متافیزیک زندگی، دینِ قابل حمل بر روی شانههای گناهکاران، همگانگی و همسخنی با طبیعت، حمایت و محبت به حیوانات و زیبا ساختن زندگی، در همان حالتی که هست، در این کتاب نمایانده شده است. طنز مونته که شامل مقدسات هم میشود، صولت و سنگینی مرگ را درهم میشکند.
ما را به ارزش زندگی واقف میسازد و برای زیستن در کنار هم، تا هنگامی که بمیریم آماده میکند. زیرا هیچکس در میان ما آنقدر گناهکار نیست که امیدی به بخشش نداشته باشد. در واپسین عبارتهای نامه سان میکله، این را میبینیم؛ آنگاه که در محضر دادگاه الهی پس از مرگ، پیامبران و قدیسانِ غضبناک، اکسل مونته را به جرمهای پی در پی به دوزخ محکوم میکنند. امّا سهرهای پر میکشد و میآید، بر دوشش مینشیند و امیدش میدهد. پس سن فرانسوا با خیل پرندگان از راه میرسد:
«سن فرانسوا کنار من ایستاد و چشمان زیبایش را، همان چشمانی که خدا و آدمیان و جانوران نمیتوانستند با خشم در آن بنگرند، به سوی داوران من برداشت.