- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 101261 - 209/6
- وزن: 0.40kg
- UPC: 17
مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم
نویسنده: محی الدین ابن عربی , داود بن محمود قیصری
مترجم: سید حسین سیدموسوی
ناشر: حکمت
زبان کتاب: فارسی - عربی
تعداد صفحه: 292
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
متن عربی همراه با ترجمه فارسی
شرح قیصری بر فصوص الحکمه از مهم ترین شروح این اثر یگانه عرفان اسلامی است و البته به خودی خود نیز اثری نفیس و گرانمایه در این حوزه به شمار می آید.مقدمه این شرح یک دوره فشرده عرفان نظری با قلم شیوا و بیان دقیق است و به این دلیل همواره در مقام یک متن درسی جایگاهی خاص داشته است.اثر حاضر به ترجمه این مقدمه اختصاص دارد. مترجم با موضوع بندی مطالب و بیان چکیده ای از هر فصل در ابتدای آن، فهم اثر را برای خواننده آست تر کرده است.
قیصری شاگرد برتر محی الدین و احیا کننده ی آثار اوست و توانسته به خوبی مطالب غامض استادش را شرح و قابل فهم تر کند . فصوص الحکم قیصری دوبخش دارد یکی مقدمه که اصول مطالب عرفان نظری که برای ورود به بخش دوم لازم است می باشد و دیگری شرح متن کتاب فصوص الحکم . این کتاب شرح آن بخش اول یعنی مقدمه می باشد که قیصری خود آنرا اضافه کرده نه اینکه از محی الدین باشد و هدف آن چنانچه گفته شد بیان مطالب ضروری و پایه ای عرفان نظری است که برای فهم مطالب کتاب لازم است آنها را بدانیم .
چنانچه می دانید از نظر سیر درسی عرفان نظری ، فصوص الحکم قیصری ، دومین کتابی است که باید خوانده شود . قبل از آن نیز تمهید القواعد است که توصیه می شود اگر اهل فلسفه و به خصوص حکت متعالیه نیستید همین کتاب را بخوانید و سراغ اولی نروید.. در مورد نثر نسبتا دشوار آن نیز باید بگویم که در عرفان چاره ای جز انس گرفتن با این متون ندارید . اگر آرام آرام و بدون عجله آنرا بخوانید قطعا قابل فهم است و یا به مرور زمان و در اثر انس مداوم با آن با شما محرم می شود و حقایقش را برای شما بازگو میکند . جدا عرض می کنم این مطالب پرده ای ضخیم دارند که نامحرمان را از خود دور می کنند و الا باید با این جذابیتی که این متون دارند در هر خانه یکی از آنها می بود لذا شدیدا از عجله پرهیز کنید و کلمه به کلمه بخوانیدش و حلاجی اش کنید اگر اشتباه فهمیدید اشکال ندارد خدا بعدا برایتان به نحوی تصحیح می کند اگر خالص باشید .
اگر اهل حکمت نیستید می توانید فصول ابتدایی آنرا نخوانید اما فصول وسط کتاب به حقیقت بخشی از مشکلات سلوک را حل می کند مثلا می فرماید که سالک بعد از تجرد و قطع تعلق از عالم کثیف طبیعت ، موجودات ظریف و زیبای مثالی را با اعضای مثالی مثل چشم و گوش باطن اش می بیند و این برای کسانی که اهل فکر و در کنار آن به اذکاری مثل ذکر یونسیه مشغول اند خیلی کار می رسد .
محی الدین ابن عربی ابوبکر محیالدین بن عربی که همگان او را واضع عرفان نظری میدانند, به حق بزرگترین عارف اسلامی است که چهره عرفان به وجه اکمل در آئینه پندار او رخ نمود و پولاد گرم آن به نحو اتم در دستان هنرمند وی به سردی گرائید.
تلاشهای ابنعربی در تلفیق مبانی عقلی فلسفه با کشف و شهود عرفانی و در نظر گرفتن سیر تطورات فلسفه و عرفان در پهنه تاریخ در نقطهای به ثمر نشست که ماهیت تابناک عرفان اسلامی چنین ضرورتی را در خود احساس میکرد.
آموزههای به جامانده از عرفای بزرگ سدههای پیشین؛ بسان بایزید, جنید بغدادی, رابعه, سری سقطی, ابراهیم ادهم, شبلی, خرقانی و حلاج در دفتر عرفان اسلامی میدرخشید, اما هر چه بود, قصه بود و جملات قصار و برخی اندیشههای پراکنده وحدت وجودی.
تا اوائل قرن چهارم وضع به همین منوال بود, تا آنکه بزرگانی؛ چون ابونصر سراج طوسی, ابوالقاسم قشیری, احمد غزالی, سنائی غزنوی, عطار نیشابوری, فخرالدین عراقی و سرانجام مولانا ظهور کردند و کتب بیبدیلی در نظم و نثر در تبیین دوایر گونهگون عرفان اسلامی به نگارش و سرایش درآوردند.سهم اینان آنقدر عظیم است که بیشک دستنوشتههای ایشان، اکنون جزء مهمترین منابع مطالعاتی عرفان اسلامی است.
مثنوی مولوی آن اندازه گرانسنگ است که تفکیک عرفان و معرفت ربوبی از آن میسر نیست؛ هرچه در این کتاب به تعمق فزونتری میپردازیم, درمییابیم که ایجاد اندیشهای مدون در ابعاد مثنوی معنوی جز در سرایی که عرفان بر آن سایهگستر شده است, فرصت رخنمایی نمییابد.با چنین میراث ارزندهای بود که ابنعربی گام در عرصه وجود نهاد و به تدوین مبانی عمده عرفان اسلامی پرداخت.
فصوص الحکم او بینظیرترین کتاب عرفانی در اسلام است و این در حالی است که کتب دیگر وی؛ از جمله فتوحات مکیه و سایر آثارش که تا پانصد رساله را برشمردهاند, از اهمیتی افزون در عرفان اسلامی برخوردار است.ابوبکر محمد بن علی بن حاتم طائی ملقب به محیالدین, شیخ اکبر, کبریت احمر و خریت اخبر در هفدهم رمضان سال 560 ه . ق در غرب جهان اسلامِ سدههای میانه؛ یعنی اندلس پا به عرصه گیتی نهاد.در عنفوان جوانی که خود از آن به عصر جاهلیت یاد میکند, به عیش و نوش مشغول بود تا آنکه واقعهای رویامانند, او را به تصوف گرایش داد و او به راستی صوفی و عارفی وارسته گردید.
سلسله خرقه او را اغلب به حضرت خضر (ع) متصل میدانند و برخی نیز آن را به حضرت علی (ع) و سپس به پیامبر اکرم (ص) میرسانند.ابنعربی در اواخر محرم سنه 627 پس از رؤیت مبشرهای به نگارش فصوص الحکم میپردازد و چند سال بعد؛ یعنی 636 کتاب حجیم فتوحات مکیه را که بیش از سی سال بر نوشتن آن اهتمام ورزیده بود, به پایان میرساند.
وی سرانجام در سن هشتاد سالگی در ربیع الثانی 638 از سرای دنیا میرهد و چهره در چهره معبود به ابدیت میاندیشد.