دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

خاطرات آیت الله سیدمحمد خامنه ای ؛ جلد اول

خاطرات آیت الله سیدمحمد خامنه ای ؛ جلد اول
درحال حاضر موجود نمی باشد
خاطرات آیت الله سیدمحمد خامنه ای ؛ جلد اول
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 130872 - 58/6
  • وزن: 1.00kg
0 ریال

خاطرات آیت الله سیدمحمد خامنه ای 

نویسنده: محمد خامنه ای
تدوین : جواد کامور بخشایش , جواد عربانی
ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 540
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1

کیفیت : نو ؛ گوشه عطف کتاب کمی زدگی دارد


مروری بر کتاب

جلد اول - مصور

این کتاب به خاطرات این شخصیت از دوران کودکی تا پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد و 200 صفحه از این کتاب حاوی بخش ارزشمندی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی راوی و رهبر انقلاب اختصاص دارد که این مهم آن را منحصر به فرد کرده است چرا که این کتاب خانواده‌ای که مقام معظم رهبری با آن زندگی کرده‌اند را روایت می‌کند و پیشینه خانوادگی خاندان حسینی خامنه‌ای را به روایت می‌کشد؛ البته از آنجایی که حجم خاطرات آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای مفصل و زیاد بوده است جلد دوم نیز در حال نگارش است.

این کتاب مجموعه 120 ساعت ضبط خاطرات شفاهی آیت الله سید محمد خامنه ای است که طی 156 جلسه ضبط و پیاده گردید و نویسندگان با مشورت آیت الله خامنه ای تلاش کردند و این کتاب را از شکل زبانی به شکل قلمی با حفظ گفتاری آن به رشته تحریر درآوردند.

خاطرات سیاسی آیت الله سید محمد خامنه ای از این جهت اهمیت دارد که خود ایشان یکی از کسانی است که در متن انقلاب حضور داشته و می تواند روایت موثقی از حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامی باشد. ایشان فردی است که در تاسیس و تشکیل و سازماندهی دادگاههای انقلاب و نوشتن قانون اساسی و عضویت در مجلس خبرگان نقش داشته است و روایت ایشان در تاریخ انقلاب اسلامی موثق است. آیت الله سید محمد خامنه ای تکیه گاه مبارزین در دعاوی حقوقی در مقابل رژیم طاغوت بودند و انقلابیون با تکیه بر مدافعات ایشان بسیاری از کارها را به پیش می بردند و این از ویژگی های کتاب خاطرات ایشان می باشد.

آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای از شخصیت‌های مهم انقلاب اسلامی و از نقش‌آفرینان دوران نهضت اسلامی مردم ایران به شمار می‌رود و بی‌تردید خاطرات چنین شخصیتی در تبیین ابعاد تاریخ انقلاب جایگاه ویژه‌ای دارد. او ساده، صمیمی و در عین حال صریح حرف می‌زند. در گله‌مندی از انتشار برخی خاطراتی که به اعتقادش نادرست روایت شده‌اند بی‌پرده سخن می‌گوید و می‌کوشد پرده از برخی اسرار ناگشوده بردارد و تصویر درستی از حوادث و وقایع و نقش‌آفرینان انقلاب اسلامی ارائه دهد.  وی در خاطراتش به چگونگی تشکیل گروه یازده نفره‌ مصلحین حوزه‌ علمیه‌ قم و همچنین مبارزات حقوقی جمعیت حقوقدانان ایران در دوره‌ پهلوی می‌پردازد و به تلاش‌های خود برای تعدیل دادگاه‌های انقلاب به قانون و عدالت اسلامی اشاراتی دارد.

...همان طور که گفتم پس از دریافت لیسانس حقوق چند تن از دوستان از جمله آقای بهشتی پیشنهاد کردند به منظور داشتن یک سنگر جدید مبارزاتی وارد وکالت دعاوی شوم. آن ایام گروه کوچکی بودیم که برخلاف الان، که فرسنگ‌ها فاصله بین ما هست، اغلب همدیگر را می‌دیدیم و با هم بودیم. البته آقای بهشتی ارتباط و همکاری جداگانه‌ای هم با افراد دیگر داشت.

پس از مشورت با این دوستان و به پیشنهاد آنان به‌ویژه آقای بهشتی، که می‌گفت بین ما باید یک نفر در کار وکالت باشد، کار وکالت را آغاز کردم و یک پروانهٔ وکالت گرفتم. دوستان هم تأیید کردند و خیل فقرا و ندارها را به من معرفی می‌کردند که حتی گاهی هزینه‌های آنها را هم از خودم می‌دادم و خدا را برای این توفیق شکر می‌کردم.

یکی از کارهای دیگری که آن ایام داشتم، انجام وکالت‌های معاضدتی و تسخیری بود. این کار ثواب داشت و کانون وکلا معمولاً واسطهٔ این کار بود. اوایل کار هنوز رسماً به مبارزات سیاسی نرسیده بودیم، اما من به سبب ثوابش در بسیاری پرونده‌ها مجانی دفاع می‌کردم. خیلی وقت‌ها این وکالت‌ها به روشن‌شدن برائت اشخاص به ظاهر مجرم منتهی می‌شد و به سبب این روشنگری گاهی دادگاه‌ها از من تشکر می‌کردند.

کار وکالت من برای بعضی‌ها که با اوضاع آشنا نبودند جای سؤال داشت. این کار برای یک روحانی که شأن او امامت و منبر و تدریس حوزوی است، نوعی ماجراجویی شمرده می‌شد ولی گویی برای من جریانی قهری و مقدر بود تا این سرنوشت رقم بخورد. ما در عین حال که اختیار و اراده داریم و دانسته در بستر رودخانهٔ زندگی شنا می‌کنیم و در شنای ما آزادی‌ها و اختیاراتی هست، ولی جریان عمومی رودخانهٔ زندگی هم کار خودش را می‌کند. این دو با هم و به روی هم سرنوشت را رقم می‌زنند، نوعی قهر و قسر هم هست، به قول معروف «بَرَد کشتی آنجا که خواهد خدا».

کار وکالت دعاوی گرچه توقعات اصلی مرا برآورده نمی‌کرد، اما سبب شد چند اتفاق مهم روی دهد: اول آنکه، یک روحانی در کسوت و شغل وکالت پایهٔ یک برای اولین بار وارد دادگستری شده بود و در دادگاه‌ها به دفاع از مظلوم و متهم سیاسی می‌پرداخت و حرف خودش را علیه رژیم می‌زد و همه تماشا می‌کردند و دیگر آنکه، این کار جوّ خوبی در دادگستری نسبت به روحانیت ایجاد کرده بود. من خودم روی این موضوع تعصب زیادی داشتم. هر جا می‌رفتم سعی‌ام این بود که برای لباس روحانیت یک اعتباری ایجاد شود، البته موفق هم می‌شدم. در دادگستری شرایط به گونه‌ای شده بود که برخی از قضات بدون آنکه مرا از نزدیک دیده باشند دربارهٔ من حسن ظن داشتند و بعدها به من می‌گفتند ما تو را ندیده بودیم اما تعریف تو را خیلی شنیده بودیم.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات