دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تپه های سبز آفریقا ؛ متن کامل

تپه های سبز آفریقا

نویسنده: ارنست همینگوی
مترجم: رضا قیصریه

ناشر: اول
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 366
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 1

کیفیت :  ظاهر کتاب درحد نو ؛ چهار صفحه ابتدایی کتاب پارگی دارد (بدون افتادگی) و حدود شش صفحه کتاب خط کشیده شده

 

مروری بر کتاب

مصور

نشسته بودیم توی کمین گاهی که شکارچیان « واندر اوبو » کنار نمک لیس با شاخ و برگ درختان ساخته بودند که صدای کامیون را شنیدیم. اول خیلی دور بود و کسی نمی دانست چه صدایی است. بعد صدا برید و ما خداخدا کردیم چیزی نباشد، یا فقط باد باشد. بعد کم کم نزدیک تر شد، و دیگر حرف نداشت، بلند تر و بلند تر، تا با سروصدای گوش خراش و بلند انفجارهای نامنظم از پشت سر ما رد شد و رفت تا از جاده بالا برود.

یکی از دو ردیاب، که اطواری بود، از سر جاش پا شد.
گفت: «تمام شد.»
دستم را روی دهانم گذاشتم و بهش اشاره کردم سرش را بدزدد.
بازگفت: «تمام شد.» و دست هاش را از هم باز کرد. هیچ وقت ازش خوشم نمی آمد و حالا کمتر ازش خوشم می آمد.

زیر لبی گفتم: «بعداً.» مکولا سرش را تکان داد. کله تاس و سیاهش را نگاه کردم و او صورتش را کمی چرخاند، جوری که من موهای باریک چینی وارش را که کنار لبش بود دیدم.

گفت: «خوب نیست، هاپانا موئوزوری. »
بهش گفتم: «یک کمی صبر کن.» باز سرش را پایین برد تا از بالای شاخه های خشک پیدا نباشد و ما توی گرد و خاک آن گودال نشستیم، از بس که تاریک بود مگسک جلوی تفنگم را نمی توانستم ببینم، اما چیز دیگری نیامد. ردیاب اطواری بی صبر و قرار بود. کمی قبل از آن که هوا تاریک شود، زیر لبی به مکولا گفت که حالا برای شکار دیر است.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات