- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179891 - 93/5
- وزن: 0.30kg
بلوهر و بوذاسف
نویسنده: شیخ صدوق ابن بابویه قمی , علامه محمدباقر مجلسی
به کوشش: ابوطالب میرعابدینی
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 142
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1365 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ لبه عطف سائیدگی دارد
مروری بر کتاب
بِلَوْهَر و بوذاسَف عنوان داستانی اخلاقی، دینی و فلسفیگونه دربارهٔ طریقهٔ هدایت بوداسف شاهزادهٔ هندی به دست بلوهر زاهد.یا داستان زندگی، سیر و سلوک مادی و مراحل رشد، تفکر و فلسفهٔ دینی «بودا»، عارف هندی، به همراه مرشدش «بلوهر» است. از زمانی که شاهزادهای متمول بود تا زمانی که عارف بزرگ هند شد. اصل این داستان به زبان سانسکریت بوده و احتمالاً به دست پیروان بودا در هند یا ایران نوشته شدهاست.
کتاب فوق را عالم ربانی ملا محمد باقر مجلسی از کتاب اکمال الدین و امام النعمه ،ستاره درخشان عالم تشیع شیخ صدوق به فارسی برگردانده است. این اثر تحقیقی درباره زندگی و سرگذشت بودا و اعتقادات بودائیان میباشد که پس از طی قرنها افسانه شده و با حکایات و سخنان حکمت آمیز در آمیخته است .بِلَو'هَر و بوذاسَف روایتی است از زندگی بودا به زبان سانسکریت که در آن بلوهرِ زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا میکند....
به موجب روایت صدوق (ابن بابویه)، پادشاهی عیاش و شهوت پرست در هندوستان فرمانروایی میکرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سالها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی مانند بود، دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد.
اما پدرش که با دین باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبرو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازینرو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنجها و ناپایداری آن آگاه شد.
سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه ها شیرینتر یافت و درخت را نشانهای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. پس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت