دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

افاضات آقای هالو

افاضات آقای هالو
درحال حاضر موجود نمی باشد
افاضات آقای هالو
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 165051 - 112/5
  • وزن: 0.30kg
0 ریال

افاضات آقای هالو

نویسنده: محمدرضا عالی پیام
ناشر: آذر کهن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 210
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد رنگ پریدگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب

مجموعه شعر طنز

سید محمدرضا عالی پیام ؛ متخلص به هالو شاعر و طنزپرداز معترض، دیپلمات سابق، زندانی سیاسی، وبلاگ‌نویس، عضو کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران و مدیر مسئول مؤسسه تبلیغاتی دایره مینا، بازیگر، تهیه‌کننده و کارگردان اهل ایران است.محمدرضا عالی پیام بدون شک یکی از محبوبترین شاعرانی است که به دغدغه های اجتماعی می پردازد. شعرهای او چون کنایه هایی به جامعه و سیاست دارد، در قالب طنز، شیرینی و حلاوت خاصی دارد.

وی چونان بزرانی که خود را فارغ از عقل و مصلحت نشان می دادند و با این حربه انتقادهایشان را مطرح می کردند، به بیان حرف هایش در قالب شعر طنز می پردازد. گفت و گویی با او کردم درباره وجه شاعری او و دغدغه هایش و دغدغه هایمان.

دخترکی نو گل باغ شباب
شد زن یک مرد مقدس مآب
مومنی از شخص علی شیعه تر
یک خر کامل، نه، که رحمت به خر
 کرده فرو شست به سوراخ دین
 مته به خشخاش ولاالضالین
 در شب حجله عوض بوس و ناز
 رفت به یک گوشه و شد در نماز
 بعد دو ساعت خم و دولا شدن
 پشتک و وارو زدن و تا شدن
 دست به تسبیح شد و در دعا
 ذکر و مناجات و خدایا خدا
 بعد دعا آمد و بنشست او
 لیک نه پهلوش، که در روبرو
 گفتگو آغاز شد از هر دو سو
 دخترک از پیچش مو، او ز مو (1)
 دخترک از عشق سخن ساز کرد
 مرد در توبه بر او باز کرد
 دخترک از گرمی احساس خویش
 مردکه از غاشیه و مار و نیش
 این یکی از یاس گل سرنوشت
 آن یکی از حوری و جوی بهشت
 این یکی از گیسوی چون ریسمان
 آن دگری بافت به هم آسمان
 این یک از آداب زفاف و نکاح
 آن یک از ادعیه ی در مستراح
 این ز هم آغوشی روی تشک
 آن یکی از مسئله ی سهو و شک
 این یکی از بوسه و حس شروع
 آن دگری هی ز اصول و فروع
 این یکی از سینه ی همچون هلو
 آن یکی از غسل بدل از وضو
 این یکی از قامت دلجوی یار
 آن یکی از جبر و یا اختیار
 دختره در غمزه و ناز و کشش
 مرد پی شک سه و پنج و شش
 دختره در ولوله و التهاب
 آن دگری هی به سوال و جواب
 تا که از آن وضع غلاظ و شداد
 دختره طاقت ز کف خویش داد
 گفت که : تو شوی منی بی شعور؟
 یا چو نکیر آمده ای توی گور
 محکمه ی مسلم و گبر است این
 یا که شب اول قبر است این
 خانه ی ما مدرسه انگاشتی
 حجله ی ما حجره تو پنداشتی
 خیز و طلاقم ده و راحت بگیر
 بعد برو پاک و مجرد بمیر

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات