آهوی افسون شده

آهوی افسون شده

گردآورنده و مترجم: محتشم
ناشر: نقش جهان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 119
اندازه کتاب: ویری سلفون - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : جلد و صفحات کتاب رد زردی دارد

مروری بر کتاب

مصور

یکی بود یکی نبود. در روزگار گذشته ، برادر و خواهری به نامهای گریچن و جان در کلبه کوچکی میان جنگل به سر می بردند. آن بچه ها مادر نداشتند و پدرشان هم بعد از مرگ مادرشان زنی اختیار کرده بود که بسیار بی رحم و شرور بود و بعد از مرگ پدرشان آن کودکان بیگناه زیردست آن نامادری روزگار سختی را می گذرانیدند.
آن زن بی انصاف بچه ها را به کارهای بسیار سختی وامیداشت. روزی از روزها بچه ها را برای آوردن آب به سر چشمه فرستاد. وقتی آنها سطلهای بزرگ خودشان را پر از آب کردند و به راه افتادند گریچن که خیلی کوچک بود گفت : اوه برادر جان! من از دست نامادریمان دیگر به تنگ آمده ام و از کارهای سختی که باید انجام دهم خسته شده ام. 
جان گفت : بیخود شکایت نکن خواهر. من در کارها به تو کمک می کنم.
اما نامادری نه تنها کارهای خیلی سخت به آن بچه ها تحمیل می کرد ، بلکه غذای حسابی هم به آنها نمی داد.