زندگی باید کرد ، زندگی خالی نیست ؛ دو جلدی

زندگی باید کرد ، زندگی خالی نیست

نویسنده: منصوره اتحادیه (نظام مافی)
ناشر: تاریخ ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 758
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 2 

مروری بر کتاب

رمان های تاریخی در ادبیات جهان جایگاه خاصی دارند و به نظر برخی از محققان و صاحب نظران اثر گذاری آن در اذهان عمومی بیشتر و قوی تر از آثار تاریخی است. بسیاری از نکات ظریف تاریخی که به لحاظ شرایط زمان و مکان ، امکان بروز و ظهور ندارند ؛ در لابه لای رمان های تاریخی به زیبایی و غنای هر چه تمام تر بیان می شوند.

کتاب «زندگی باید کرد» از آثار بدیع دکتر منصوره اتحادیه است که در قالب رمان ارائه شده است و حوادث ایران را از زمان تاجگذاری رضاشاه پهلوی تا فرار محمد رضاشاه از ایران در زمستان 1357ش. در بر دارد. کتاب علاوه بر آنکه مناسبات خانوادگی ، آداب و رسوم ، مراسم سنتی ، نوع معماری خانه ها و روز مرگی های مردم را در این دوران بیان می کند ؛ بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی دوره پنجاه ساله را در کنار زندگی و دیالوگ های داستان نشان می دهد.

حکومت رضاخان ، معیشت مردم ، وضع ولایات ، اخبار و احوال مردم در شهرها و روستاها ، اوضاع پایتخت ایران : تهران ، اشغال تهران توسط قوای روس و انگلیس ، نفوذ آلمان ها ، استعفای اجباری رضاشاه و آمدن پسرش محمدرضا ، قحطی ، شیوع بیماری ها ، جریانات کودتای 28 مرداد ، سرکوب مردم توسط ساواک ، مبارزات مردمی ، گسترش اعتراضات و فراهم آمدن زمینه های انقلاب تا فرار شاه در دی ماه 1357ش. از موضوعات مطرح شده در این کتاب است.

به نظر می رسد که نویسنده قصد داشته است تا خاطراتی را در قالب این رمان جاودانه سازد و در عین آنکه آن را برای آیندگان به یادگار می گذارد ؛ بخشی از تاریخ کشورمان را به تصویر بکشاند.نویسنده در کتاب زندگی خالی نیست وقایع و رویدادهای دوره نهضت ملی شدن نفت را تا پیروزی انقلاب ایران به تصویر می‌کشد. محور اصلی داستان حول زندگی دختران خانواده‌های اشراف ایرانی می‌چرخد که در اروپا تحصیل کرده‌اند. آنان بعد از بازگشت به ایران با اختلافات فرهنگی دو جامعه مواجه می‌شوند.

یکی از این افراد دختری است به نام مهین که به همراه لیلی و هما در یک مدرسه شبانه‌روزی در انگلیس درس می‌خواند. مهین پس از بازگشت به ایران و مشاهده تضادهای دو فرهنگ مختلف به این نتیجه می‌رسد که دیگر در جامعه بومی خود نمی‌تواند زندگی کند ...