- موجودی: موجود
- مدل: 194491 - 44/1
- وزن: 0.30kg
زنان وقتی خفته اند
نویسنده: عباس مهیاد
ناشر: نخبه سازان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 151
اندازه کتاب: رقعی کاغذ نخودی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
... من بسیار زود شوهر کردم. به اصرار خاله ی مهربانم که زن دوم پدر امیر هوشنگ بود و خیلی زود جوانمرگ شد. خاله مثل مسیح بود. مثل بودا. همه را دوست می داشت بی آنکه به گناهکار بودن و نبودن و به شرارت آن ها کار داشته باشد. خاله همیشه از پسر ناتنی اش تعریف می کرد. می گفت امیر هوشنگ بسیار با استعداد است. هم خوش هیکل است. هم خوش صورت. هم مرد کار. راست می گفت اینها را. امیر هوشنگ زیباترین مردی بود که من هرگز دیده بودم به چهره. کاری هم بود. به ازدواج با او تن دادم.
مصیبت آغاز شد ...
... این رمان درباره زنی است صبور و سردرگم به نامِ دریا. با زیبایی متوسط و حسّاسیتهایِ بسیار. زنی که در همان نخستین سطرهایِ رمان تا چشم باز میکند میبیند که به میان زندگی پرتاب شده و آبستن است و نمیداند که چه گونه زندگی با همسرش امیر هوشنگ را تحمّل کند:
نمیدانم چرا، اما هروقت کلمه «من» را مینویسم احساس خفگی میکنم. این کلمه آشکارا زن صفت است. هم آرامش میآورد، هم ویران میکند. به بدنِ پریِ دریایی میماند. جذّاب است، امّا هیچ وقت نمیشود تصاحبش کرد.»
کتاب داستان روزمره آدمهاست، داستانی که ممکن است بارها شنیده باشیم اما هر بار چیز تازهای برای کشف کردن دارد. نویسنده در این کتاب به ماجرای زنی صبور و سردرگم به نام دریا میپردازد، که بعد از ازدواجش خیلی زود باردار شده و حالا نمیداند چگونه به زندگی با همسرش، که علاقهای هم به او ندارد، ادامه دهد.