دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

یک لب و هزار خنده

یک لب و هزار خنده

نویسنده: عمران صلاحی
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 311
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 _ 1377 - دوره چاپ: 2 _ 1

 

مروری بر کتاب

 می­توان پرسید چرا اسم این کتاب «یک لب و هزار خنده» است، اما فقط از چهل نفر کار آورده ­اید؟عرض شوید که روی جلد کتاب، شصت و چهار نفر آمده­ اند، نه چهل نفر. چهار انگشت و یک انگشت شصت، می­شود شصت و چهار! باز می ­توان پرسید چرا روی جلد کتاب به جای لب، طرح دست کشیده ­اید؟ در این مورد هم باید عرض کنم که ما دست کشیده ­ایم، اما شما دست نمی ­کشید. اگر دست نباشد که آدم نمی ­تواند به طور طبیعی چیزی را در دهانش بگذارد، حتی لبخند را.
اگر باز هم اصرار کنید می­توانیم حتی نسیم بهاری را به شقایق (جمع شقیقه) پیوند بزنیم...

در میان دریانوردان یک نفر ایرلندی بود به نام ویل و یک نفر انگلیسی به نام آرتور لارکینز و یک پسر اسپانیایی به نام پدرو دوآچه ودو. از این جماعت هیچ کدام چیزی نشدند غیر از پدرو دوآچه ودو که یک شب وقتی کریستف کلمب خواب بود کشتی سانتا ماریا را به صخره زد و خورد و خمیر کرد و به همین جهت اسمش در تاریخ ثبت شد .

در آن زمان اروپاییان النگو و گوشواره ی شیشه ای و اجناس بنجل به سرزمین جدید می بردند و به سرخپوستان می دادند و در مقابل از سرخپوستان طلا و پوست و این قبیل چیزها می گرفتند . به این جهت اروپاییان خودشان را باهوش و سرخپوستان را بیهوش می نامیدند . حالا سالهاست که جریان به کلی عوض شده است و سیاحان اروپایی در آمریکا از سرخپوستان هر سال مقدار زیادی گردن بند و النگو و گوشواره مسی و حلبی می گیرند و در مقابل پول می دهند ، منتها چون که سرخپوستان مردم با ادبی هستند تا به حال مدعی نشده اند که این امر دلیل بر هوش آنها و بیهوشی اروپاییان است .

جنگ آنقدر طولانی شده بود که نه تنها محصلین بلکه معلمین نیز تصور می کردند که صلح جانوری است که به علت عدم تطابق با محیط زیست ، قرن ها پیش از دنیا رفته است .

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات