- موجودی: موجود
- مدل: 168486 - 37/4
- وزن: 0.20kg
یک جای امن
نویسنده: مرجان شیرمحمدی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 94
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1387 ~ 1383 - دوره چاپ: 2 ~ 1
مروری بر کتاب
مجموعه هفت داستان کوتاه
از آنجایی که ایستاده بودم، چون نزدیک به پانصد تا کله تراشیده و نتراشیده دیدم که داشتند سرک می کشیدند . فوری خودم را پس کشیدم. کافی بود یکشان ما را ببیند و قیامتی بشود. آن وقت بود که دیگر هیچ کس حریفشان نبود . باورم نمی شد. این بچه ها از صبح پشت در بسته ایستاده بودند ، حالا که این تو بودم ، انگار با آنها فرق داشتم، انگار مال یک جای دیگر بودم جایی که هیچ دخلی به خاتون آباد نداشت.
ما سه نفر بودیم این طرف در برابر هزاران نفر آن طرف. خلاصه حال خوبی بود. آن قدر خوب که نفهمیدم آن ساعت ها چه طور گذشتند. آن قدر ایستادیم و نگاه کردیم تا آفتاب رفت. این را از حرفهایشان فهمیدم و گرنه من حتی نفهمیدم آفتاب رفت. این را از حرفهایشان فهمیدم و گرنه من حتی نفهمیدم آفتاب رفت.»
...روح و فضای خاص داستانها ساختگی نیست و ماجراها به قدری روان و خودمانی روایت میشوند که لاجرم بر دل مینشینند و احساس رضایت و لذت برمیانگیزند. این مجموعه که دومین اثر این نویسنده جوان است همانند کتاب قبلی او داستان دلدادگیها و دلباختگیها است؛ آدمهای حساس و پراحساسی که درگیر احساسی ناخواسته میشوند؛ احساسی که به علاقه تبدیل میشود و در پایان ناتمام و ناکام میماند....
فهرست
خواستگاری
مهمان
توکا
کاروانسرا
زیرزمین
کافه
یک جای امن