دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

یزرا ؛ نمایشنامه

یزرا

نویسنده: محمدرضا آریان فر
ناشر: فرهنگ ایلیا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 255
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب

در این نمایش‌نامه، داستان "یزرا" زن میان‌سال و دلاوری بازگو می‌شود که شوهرش در "هور" قربانی تیری ناشناس گشته است. او اکنون با دو پسرش، "قادر" و "ناصر"در آبادی‌ای نزدیک عراق زندگی می‌کند. ناصر نامزد دختردایی‌اش، "الهام" است. در عروسی آن دو، بعثی‌ها حمله کرده، جنگ آغاز می‌شود. در این هنگام، "ناصر" به جنگ می‌رود و شهید می‌شود. اما "قادر" با عراقی‌ها همکاری می‌کند. در همین زمان، "یاور" رزمنده‌ی ایرانی که در درگیری با بعثی‌ها زخمی شده، به آغل خانه‌ی "یزرا" پناه می‌آورد و....

«یزرا» را در بحرانی ترین و بی نام ترین دقایق گم زندگی نوشتم، یعنی در گستره ی بی نام و بی کران نوشتن، گفتن از آدم هایی که پیرامونم نفس می کشند، عشق می ورزندف می گریند و... زیباترین شکل جامعه درانی ی این قلم است.

انسان بومی با دردهای بومی و آرزوهای بومی تر، همیشه دغدغه ی من بوده و هست، کوشیدم خودم را به این دردها و آرزوها و امیال گم در تمنای سوخته ی دم های بی نام و نشان نزدیک کنم و«اوویار، خاتون، چشم براه آهو [ژانر بختیاری] و عیوقف غاگ، غزل حماسه ی مرد عاشق [بومی ـ بندری] و «زهور، موعود، لیلوا و یزراف [بومی ـ عربی] را نوشتم.

«یزرا»یی که نوشتم ستایش جنگ نیست که در بحران جنگ ها، قومیت ها همیشه اولین قربانیان خشونت و جنایات صریح دشمن اند که «یزرا» رنجسرود قومی است که پاره ای از تاریخ این مرز و بوم کهن است و شاید اگر نه در یک جای «خرمشهر» که در یک جای ایرانف ترکمن صحرا، سیستان و بلوچستان و... نیز چشم می گشودم و آمخته ی فرهنگ و باور و سنت توده ها می شدم باز این «حس» سرگردان می آمد سراغم و ناچارم می کردم که روح و اراده ی هر قوم صمیمی سرزمینم را در یک جایی از اوراق سپید شبانه ی سردرگمی هام، تصویر کنم هر چند نویسنده، پیامبر بی سرزمینی ست که همه ی جهان سرزمین اوست.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات