- موجودی: موجود
- مدل: 174316 - 70/1
- وزن: 0.30kg
گرگ ها هم عاشق می شوند
نویسنده: محمدرضا یوسفی
ناشر: پیدایش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 86
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
عاشقان ناشناس
گلاویژ و شامار ازدواجی عاشقانه داشتهاند، اما به مرور بدبینی و حسادتهای شامار، گلاویژ را وامیدارد که به طلاق فکر کند. او برای اینکار باید رضایت ماموستا، بزرگ آبادی را جلب کند. اما ماموستا برای طلاق گلاویژ یک شرط میگذارد؛ او باید یک مشت موی پیشانی گرگ وحشی را برای ماموستا بیاورد.
از سوی دیگر، شامار هم، که میخواهد با گلاویژ زندگی کند، نزد ماموستا میرود و از او کمک میخواهد. ماموستا برای شامار هم یک شرط عجیب میگذارد؛ او باید راز نعرههای خرس وحشی را برملا کند...
گلاویژ تندتر از کوه بالا رفت. لحظهای به پشت سرش نگاه کرد. کسی نبود. ترسید که مبادا شامار از پی او باشد. آخرین بار که دعواشان شد، شامار خنجر کشید و گلاویژ به برق خنجر خیره ماند. زبانش بند آمد.
چشمهای شامار مانند دو تکه سنگ بودند و از آن همه حرفهای شیرین که پیش از این به گلاویژ گفته بود نشانی نبود. گلاویژ دستش را به دیوار گرفت. به طرف در رفت تا فرار کند. شامار با قامتش که بلندتر از گلاویژ بود مثل عقابی بالای سر او بود و نفس نفس میزد:
ـ از جانم چه میخواهی؟ قصد کشتنم را داری؟