دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

ژورنالیست

ژورنالیست

نویسنده:  مریم دلیر
ناشر: شادان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 612
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب 

در نمایشگاه مطبوعات تکاپوی فراوانی داشتم.... دوان دوان میان جمعیت می‌رفتم تا وزیر ارشاد را به غرفه‌مان بیاورم....در آن شلوغی بازدید‌کننده‌ها، با آن شتابی که داشتم، ناگهان با برخورد محکمی متوقف شدم. یک لحظه احساس نفس تنگی کردم. دست روی شکمم گذاشتم و روی زمین فرود آمدم و همانجا نشستم. او هم نشست. ضربه باعث بند آمدن نفسم شده بود. همزمان سر بلند کردیم و نگاهمان با هم تلاقی پیدا کرد.

سلام کرد. رخ در رخ بودیم. نمی‌دانستم چه بگویم! گلایه کنم از اینکه دلم درد گرفته بود، و یا عذرخواهی کنم که بخاطر شتابم با او برخورد کرده بودم، یا این که جواب سلامش را بدهم! همین‌طور مات و مبهوت فقط نگاهش می‌کردم. تبسمی روی لبش نشست. خانوم... بانو... چرا حواست نیست! حالا من ورزشکارم و چیزیم نشده! اگه با یه خانوم یا یه بچه برخورد کرده بودی که تا حالا مرده بود! از این بزرگنمایی طنز گونه‌اش خنده‌ام گرفت.

 هنوز تو، همانند بسیاری دیگر از مردان این را نفهمیده­اید که من همانند بسیاری دیگر از زنان می­توانم با حضور خود، تو را تا اوج آرزوها ببرم فقط کافی­ست در کنارم باشی، مرا ببینی و احساسم کنی همان­ گونه که شاید با نبودن یا حتی بودنم می توانم چنان اندوهی بر جان تو و خویش بریزم که تا سال ­های سال تلخی ­اش را فراموش نکنیم... .

فقط کافی­ست فراموشم کنی، ترکم کنی و مرا در میان حس فریب عشق تنها و درمانده بگذاری و بروی. اکنون که آمده­ای برای بر ساختن فرو ریخته­ ها کاری بس دشوار پیش رو داری:
آغاز عشق یا ساختن آن اولین لحظه بسیار ساده ­تر است از دوباره ساختن آن آتشی که زیر خاکستر رو به خاموشی و فراموشی رفته اراده­ ای بزرگ می­ خواهد برای دوباره افروختن و دل­ هایی که داده باشند به یکدیگر به سختی پیوند می ­خورند با هم کاری بس دشوار و گاه ناشدنی...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات