- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 171237 - 5/2
- وزن: 0.30kg
چنگیز خان
نویسنده: میکال بیران
مترجم: مانی صالحی علامه
ناشر: نامک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 271
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سازندگان جهان ایرانی اسلامی
چنگیزخان صحنه را برای مرحلۀ تازه ای در تاریخ اسلام و جهان آماده کرد اما خودش وارث قرن ها تعامل میان صحرانوردان و یکجانشینان بود. ایلات چنگیزخان اولین کسانی نبودند که از منطقه ای که به نام آنها، مغولستان خوانده شد، به جهان اسلام حمله کردند. قبل از آنها، ترک ها بودند که در قرن های ششم و هفتم/ اوّل هـ. ق بر منطقۀ وسیعی که از منچوری تا دریای کاسپین گسترده بود فرمان می راندند، و ترک های مسلمان، اخلاف اتباع امپراتوری ترک، در آستانۀ به قدرت رسیدن چنگیزخان بر بخش های زیادی از شرق جهان اسلام حکومت می کردند.
پیشروی ترک ها در جهان اسلام خیلی تدریجی تر - و خیلی کم آسیب تر - از هجوم مغول ها بود اما پیشینه و سنت آنها و این واقعیت که اغلب شان در زمانی که مغول ها به صحنه آمدند، مسلمان بودند، تاثیری ماندگار بر روابط آیندۀ مغول ها با جهان اسلام داشت. در واقع چون هر دو قوم صحرانورد بودند نویسندگان مسلمان، مغول ها را به همین سبب ترک های جدیدی می انگاشتند.
توان و گستره فتوحات مغول، حتی در تصور و خیال هم نمیگنجد. ارتش مغول تمامی «استپ» شرق را در نوردید و چین، ایران، روسیه و شرق اروپا را به زیر سلطه خود در آورد. ارتش مغول درست چهل سال پیش از گذر از «دانوب»، حمله به ژاپن را آغاز کرد.
در واقع این موفقیتهای نفسگیر و هراسانگیز، نظام امپراتوری مغول را با چهرهای فرهیخته و آراسته به جهانیان نشان داد و توانست در آسیا استقرار و آرامش ایجاد کند و در آن نقطه از جهان، بار دیگر تساهل و بردباری در برابر مذهب و نژادهای مختلف را، به روش کوروش کبیر به وجود آورد. مغول توانست تجارب بینالمللی را رونق دهد.
امپراتوری مغول به لحاظ سیاسی و حتی جغرافیایی، به آسیا وزن و شکل تازهای داد و اروپا را با دنیایی آشنا ساخت که تا آن زمان هیچگونه شناخت سیاسی، اجتماعی و حتی جغرافیایی درستی از آن وجود نداشت. در کتاب حاضر، چگونگی گسترش امپراتوری مغول، رویارویی شرق و غرب که در نهایت موجب درهم شکستن و دگرگونی دیدگاه اروپائیان درباره تک قطبی بودن آنان شده، بیان شده است.
چنگیز خان مغول زنان بسیاری داشت و از این زنان فرزندان زیادی هم به جا گذاشت.اما از همسر اولش که بر طبق سنتهای مغول مهمترین همسر است چهار پسر داشت. او جهانی را که با کشتار و خونریزی و جنگ فتح کرده بود میان پسرانش جوجی خان، جغتای خان، اوگتای خان و تولی خان تقسیم کرد. البته پسر بزرگ او، جوجی خان پیش از مرگ پدرش درگذشت.
نیمه ژوئیه ۱۲۲۸ میلادی است. چراگاههای مغولستان مرکزی روزی گرم را پشت سر میگذارند. در چنین روزهایی، آسمان صاف و آبی است و سوارکار تنها، میتواند آواز چکاوکها را که در پهنه آسمان صاف و آبی طنینانداز است و صدای ملخها را در زیر پای خود بشنود. در اغلب چنین روزهایی، سراشیب چراگاه که از یک سو به رودخانه و از سوی دیگر به رشتهای از تپههای کوتاه منتهی میشود، تقریبآ خالی است و آماده پذیرایی از یک یا دو چادرِ گِرد مغولی، گلهای گوسفند، و چند اسب افسار شده است.
اما امروز آواز چکاوکها و صدای ملخها در میان صداهای دیگر گم شدهاند. اجتماعی شاهانه و حماسی چهره این محل را دگرگون کرده است. غرش ارابههای بسیار بزرگی به گوش میرسد که برخی از آنها را یک دوجین و برخی را تعداد بیشتری گاو نر به دنبال میکشند. ارابههایی که سطحشان صاف و بدون لبه است و طول هر کدام به هفت متر میرسد. این ارابهها چادرهای نمدی یا ابریشمی را حمل میکنند که برخی از آنها مانند چادرهای مغولی گرد و بعضی مربعشکلند. هریک از این چادرها قصری متحرک برای یک شاهزاده و همراهان اوست.