پاکو یادت هست؟

نویسنده: شارل اگزبرایا
مترجم: عباس آگاهی
ناشر: جهان کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 236
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب

اگزبرایا به مناسبت کشوری که برای چارچوب داستان خود انتخاب می کند، علاوه بر تکیه مخصوصی که در ترسیم شخصیت های داستان بر پایه خلقیات محلی دارد، می کوشد تا با به کارگیری اصطلاحات و القاب و مشخصات جغرافیایی و اجتماعی، سحر داستان را حفظ کند و جو خاص محیط را قابل لمس سازد.

در کتاب حاضر، مکان رخدادها شهر بندری بارسلون، مرکز ایالت کاتالونیای اسپانیا است.شخصیت هایی از دیگر ایالت ها، از مادرید، از آندلس و... نیز با خصوصیات اخلاقی شان ترسیم شده اند...

میگل لوییجی پلیسی است که پدرش توسط اوباش کشته شده است همین قضیه عامل ایجاد یک میل جنون آمیز به انتقام ازمجرمین در او می شود.او پسری به نام پاکو را مامور خبر چینی از یک سردسته به نام ویلارکند. پاکو چند روزی گم میشود ،لویجی که احتمال می دهد پاکو توسط افراد ویلار کشته شده است ،بی محابا به محل کار ویلار می رود ،او را تحقیر میکند و سراغ پاکو را از او میگیرد.همان شب سر پاکو در یک بسته به خانه ی لویجی فرستاده می شود همسر لویجی از دیدن سر پاکو بیهوش می شود ،لویجی در نهایت خشم  نزد ویلار میرود و او را تهدید به مرگ میکند ،همان شب یکی از افراد ویلار به همان شیوه ای که پدرلوییجی کشته شده بود،به قتل می رسد...