دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

نیما یوشیج ؛ مجموعه شعرهای نو، غزل، قصیده، قطعه و حکایات

نیما یوشیج
نیما یوشیج
درحال حاضر موجود نمی باشد
نیما یوشیج
نیما یوشیج
نیما یوشیج ؛ مجموعه شعرهای نو، غزل، قصیده، قطعه و حکایات
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 187708 - 96/8
  • وزن: 1.50kg
0 ریال

نیما یوشیج

نویسنده: نیما یوشیج
به کوشش: شراگیم یوشیج
ناشر: اشاره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 752
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1

کیفیت : درحد نو ؛ روکش کتاب زدگی و سائیدگی دارد ، لبه صفحات کتاب کمی تاب دار است

 

مروری بر کتاب

مجموعه شعرهای نو، غزل، قصیده، قطعه و حکایات

شعر نو فارسی تولد خود را وامدار مجموعه‌ی برجسته‌ی افسانه از نیما یوشیج است. از میان آثار مختلف نیما یوشیج که به نوعی آزمون و خطاهای او محسوب می‌شد، شعر ققنوس نقطه‌ی عطفی در شیوه‌ی شاعری نیما و شعر نو به شمار می‌آید. او با به چالش کشیدن پایه و اساس شعر کهن نام خود را به عنوان پدر شعر نو ثبت کرده است.

علی اسفندیاری با نام هنری نیما یوشیج، بنیان گذار و پدر شعر نوی فارسی و داستان نویس و نمایش نویس شهیر ایرانی است که عمده ی شهرتش، درخشش نام او به عنوان شخصی است که قالب های سنتی و کهن اشعار پارسی را در فضایی که هیچ پیشرفتی برای شعر تصور نمی شد، به چالش کشید و صفحه ای جدید در کتاب ادبیات و شعر ایرانی گشود.

واضح است که وی مدت زمان زیادی را برای خلق این قالب سپری کرد و مثل تمام نوآوران جهان، مخالفان و موافقان خود را داشت. نیما برای رسیدن به این قالب، مرحله به مرحله با جایگزین کردن متغییرها سبک جدیدی را ابداع کرد که از شجاعت فکری و قلم او ناشی می شد. وی ابتدا به سرودن در قالب و معنای سنتی پرداخت؛ سپس سرودن درقالب شعر کهن با مضامین نو را در پیش گرفت و نهایتا از دل قالب های کهن، فرزند شعر نو را که هم در سبک و هم در مضمون جدید بود به ادبیات ایران معرفی کرد.

نیما شاعری پرکار و فعال بود که اشعار زیادی را طی سالیان فعالیت هنری از خود بر جا گذاشت اما پس از وفاتش، این آثار به صورت پراکنده موجود بود و برخی از اشعار دست نویس وی مفقود شد. از دفاتر مشهور این مجموعه می توان به امید پلید، گل مهتاب، خواب زمستانی، من لبخند، مرغ غم، چشمه ی کوچک، از ترکش روزگار، خانواده ی سرباز، مثنوی رنگ پریده، پانزده سال گذشت و خوشی من اشاره کرد.

در شب سرد زمستانی
کوره ی خورشید هم،
چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد
و بمانند چراغ من
نه می افروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد
من چراغم را درآمد رفتن همسایه ام افروختم
در یک شب تاریک
و شب سرد زمستان بود.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات