دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

نای هفت بند ؛ سلفون

نای 7 بند

نویسنده: محمد ابراهیم باستانی پاریزی
ناشر: عطائی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت :  درحد نو ؛ جلد کتاب لک مختصری شده

 

مروری بر کتاب 

تصاویر گلاسه

مجموعه مقالات تاریخی و ادبی و موسیقیایی

ای چنگ، پرده های صفاهانم آرزوست 
وی نای، ناله خوش سوزانم آرزوست 
حضرت مولانا

نای هفت بند، نوایی است در عالم ادب از: مرغکی وحشی و دیر آشنا، در مجمع اهل هنر. کوشش من همه این بود که هیچگاه بلبل سالن نشوم و ادعای بلبل باغ هم ندارم ـ یعنی قبولم ندارند ـ همان تِرنِشک [بلبل کوهی] روستایی خودمان هستم که به راه خود می روم و خواننده عزیز را در کوه و دشت سیر می دهم، بدون اینکه خود ادعای خوانندگی داشته باشم. نی محزون و نی هفت بند نیز آلت موسیقی و ترانه ساز روستائیان و کوه نشینان و چوپانان سر به بیابان نهاده است، نه وسایل گرم و نرم شهر مقیمان و سالن نشینان

گفته می شود که حیات انسانی با موسیقی آغاز شده و باور من این است که با موسیقی هم ختم خواهد شد. مگر نه این است که روح الامین به فرمان ربّ العالمین به درون پیکر مطهّر حضرت ابوالبشر در آمد و به آواز حزین و در مقام راست کلمه «در آ در تن» را ادا فرمود و مقارن این حال روح لطیف و رقیق در جسم خاکی جای گرفت و متوطّن شد.

هیچکدام از ادیان آسمانی از پناه جستن به دامان موسیقی بی نیاز نبوده اند. از زندو استاخوانان گرفته تا زندیقان مانوی و ارگ نوازان کلیسا و زبور خوانان کنشت و زمزمه کاران دیرهای ترسا و مؤذنان گلدسته ها و حفّاظ خوش الحان قرآن، همه موسیقی را در خدمت دین الهی گرفته اند.

مگر نه آن است که مزامیر، آهنگ هایی بود آسمانی که با مزمار (نی) نواخته می شد و نوازنده و خواننده آن نیز پیامبری بود که قدرت سلطنت و عصمت نبوت را در خود جمع کرده بود. او آهنگها و شعرهای لطیف و آیات ربانی را به نوای نی می نواخت و خود می خواند و آن قدر خوب و زیبا می خواند که به قول مفسّران «هر آن دم که داود علیه السلام زبور خواندی، مرغان بروی گرویدندی ـ از خوشی آواز وی و آواز وی اندر کوه افتادی [و کوه با او بنالیدی]، ...» (ترجمه تفسیر طبری) و این همان چیزی است که در قرآن کریم از آن به فضل و فضیلت برای داود تعبیر شده است: «و همانا به داود از جانب خویش همواره فضیلتی دادیم (و گفتیم:) ای کوه ها! با او سوی خدا بازگشتی پیاپی کنید.» و پرندگان را (گفتیم که با او هماهنگی نمایید). [سوره ی سبأ: آیه 10]حال که سخن از مزمار و نی به میان آمد، این سخن زیبا منسوب به یکی از بزرگان صوفیه را نیز بشنوید که: «مثل المؤمن کمثل المزمار لایحسن صوته الابخلاء بطنه»: داستان مؤمن همانند مزمار است که صدای آن زیبا نمی گردد مگر به تهی بودن بطنش...

شیری خری را شکار کرد و خواست در محفل درندگان ضیافتی دهد. گرگ در طرف راست او بود و روباه هم در آن طرف می چمید. شیر، یالی تکان داد وگرگ را خواست و گفت این لاشه را تقسیم کن. گرگ شنیده بود که رسم مهمانداری این است که میزبان، خود از دیگران کمتر بخورد و آخر از همه دست به غذا ببرد. از جهت رعایت آداب میزبانی گفت: ران خر از آن پلنگ باشد و سینه اش از آن ببر. دستش از آن کفتار و گوشش از آن روباه. گردنش از آن یوزپلنگ و سایران، حضرت شیر و این بنده نیز از باقیمانده جسد خواهیم خورد. شیر خشمگین شد و گفت: مرده شوی تو را ببرند با این تقسیم کردنت و از سر خشم چنان مشتی بر سر گرگ کوفت که سرش به میان جمع پرید.

پس صدا بلند کرد و گفت: کیست که بتواند این لاشه را درست تقسیم کند؟ روباه گفت: قربان اگر اجازه دهید بنده چنین کاری توانم کرد. شیر با بی اعتنایی گفت: شروع کن. روباه گفت: قربان! سینه آن را صبحگاهان خودتان میل فرمایید. ران آن غذای ظهر پادشاه درندگان باشد و گردن را شب میل نمایند. جگر و قلوه را عصرانه میل فرمایند که قوت چشم را زیاد کند و دست و پا برای فردا بماند. ما نیز از بازمانده خواهیم خورد.

فهرست 

- نوای درآمد
- اندیشه هایی در اخلاق
- تاریخ و داستانهایی از آن
- تاریخ و کنگره تاریخ
- زن و جنگ
- نمکدان سه خانه
- جراید فکاهی در ایران
- شاهنشاهی عضدالدوله
- نای هفت بند
و...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات