- موجودی: موجود
- مدل: 173576 - 4/0
- وزن: 0.40kg
ناصر اویسی
نویسنده: مجید روشنگر , ایتالو موسا , امیرحسین انصاری ,کارلوجا کومتزی
ناشر: گالری هنر جدید تهران
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 60
اندازه کتاب: خشتی گالینگور - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : صفحات درحد نو ؛ لبه جلد کتاب رد زردی دارد
مروری بر کتاب
گلاسه - مصور - رنگی
شامل تابلوهای نقاشی ، طرح ها ، آثار لیتوگرافی ، مجسمه ها ، جواهرات و ...
اویسی نقاشی نوپرداز است که از گنجینه هنر قدیم بهرهها دارد. او تکنیک غربی و المانهای فرهنگ ایرانی را تواما به کار میگیرد، از سوژههای شرقی، چون زن و مرد دلداده، قهرمان سوار بر اسب، زنهای رامشگر و ... استفاده میکند. در واقع اویسی یک هنرمند پست مدرن است که برای ایجاد آثار زیبایش از منابع سنتی و مدرن الهام میگیرد. در نقاشیهای اویسی زیبارویانی شاد و اسبهایی نیرومند در تکاپو و حرکتند که فارغ از دنیای واقعی و جدای از قید و بند طبیعی در هر رنگ غیرمعمول و غیر واقعی ممکن است رویت شوند. گویی از فضایی خیالی آمدهاند و بر چشم و دل ما مینشینند. او در نقاشیهایش با الهام از شعر ایرانی و با کاربرد خط، فضایی دلنشین به نقاشیهایش میدهد.
طرحهای برهنه بیپیرایه او، که گاه به سادگی اشکال هندسی شمهای از نقاشیهای کودکان را دارد. سوژهها در کارهای اویسی پیکرهایی لمیده و آسودهاند که دست و پای خود را بیقیدانه دراز کردهاند. در کار اویسی خطوط به حداقل لازم میرسد، و رنگها وسیلهای برای تزئینند، برای او زیبایی و لذت و آرامش مهمترین هدف است. رنگها شگفتانگیزند در اغلب آثارش رنگهایی طلایی و قرمز شفاف پدیدار است و خودنمایی میکند: زن حرمسرا به رنگ آبی، زن در قصر آبی، نوازنده عود به رنگ بنفش، تابلوی هماهنگی به رنگ زرد، تابلوی نوشتهها به رنگ آبی، در حاشیۀ تابلوهای زن علائم مشخصه کارهای اویسی پرنده، گل، آلات موسیقی، ماهی و به خصوص اسب دیده میشود. اسبها غالباً همدست زن محسوب میشوند.
زن سوگلی با اسب سفید، نوازنده نی و اسبی به رنگ فیروزه، آناهیتا و چهار اسب، زن در حال هدیه دادن گل به یک اسب، شیرین و اسبش به رنگ آبی ... خود اسب نیز به تنهایی سوژه اصلی بسیاری از تابلوهای اویسی است و هنرمند به آن اهمیت خاصی میدهد. سری اسبها، فرسکهای اسب، بزرگان اسبسوار با زینوبرگ فاخر، اسبهایی با یالهای بسیارزیبا. اسب برای اویسی نماد زیبایی و استقامت و تحرک و وفاداری است، او میگوید ازین جهت اسبها را همدم زنان زیبارو کرده که چشم ندارم مرد را در کنار زن ببینم. یکی از اسبهای او از طرف یونسکو در پنج میلیون نسخه چاپ شد. اویسی درباره اسبهایش میگوید: بیست هزار سال است که اسبها با انسانها بودهاند و در تاریخ ما به اندازه قهرمانها اهمیت داشتهاند در صد سال اخیر ما از این یار قدیمی دور شدهایم و دیگر آنها را فقط در باغوحش و فیلمها میبینیم و این جدایی برای من اسفباراست.
آثار او ارتباط نزدیکی با مینیاتور و مجالس کتابهای قدیم ایران دارد. تازگی و لطافت موجود در طرحهای او چشمها را مینوازد. از دید نجف دریابندری پردههای نقاشی او دریچههایی به دنیای قصههای ایرانی دارند که از پشت شیشههای رنگین دنیا را مینگرد. حتی در بسیاری از آنها یک رنگ چنان بر پرده غلبه دارد که این تصور را عینیت میبخشد، جزییات در آثار اویسی محو میشود، تصاویر در ابهام خوشایندی فرو میروند و آهسته به عدم میپیوندد گویی که این شیشه نمیگذارد به این دنیا زیاد نزدیک شویم.
ناصر اویسی از سال 1950 شروع به برگزاری نمایشگاههایی در داخل و خارج ایران کردهاست از جمله نمایشگاههایی دو نفره همراه با سالووادور دالی، پیکاسو، مارک شاگال، دوبوفه و... آثار او در موزههای متعددی در آلمان، ایتالیا، یونان، آمریکا، فرانسه و بلژیک و... نگهداری میشود.
اویسی در یکی از مصاحبههایش در باره نقاشی ایران و هنر خود میگوید: در مینیاتور ایران، سطح مطرح است. بیشتر به خاطر مسائل ذهنی و تابش آفتاب که در آن دورنما آشکار نیست. هنر ایران، به آبستره کردن طبیعت پرداخته است. مینیاتور، طرح و رنگ کاشی و قالی گواه این رفتار است. در مینیاتور ایران چیزهایی میبینید که در طبیعت نیست، مثل آسمان طلایی. این آسمان طلایی خلق مجدد است. بی نیازی است از مدل؛ چیزی بر آن افزودن است. اروپا سالها کوشید خود را از این قید ملازمت طبیعت آزاد کند. به من میگویند اسب سبز -که کشیدهای- در طبیعت نیست. میگویم باید باشد؛ چون زیباست. من در آغاز فعالیتم به شیوه اروپاییها کار میکردم. سال 1335تصویری امپرسیونیستی کشیدم از آلبرسکی، که جایزهای نصیب من کرد. اما، این برایم قانع کننده نبود. رفتم پیشینۀ هنر ایران را مطالعه کردم.
دیدم که در غالب آثار رنگ و خط در فضای منحنی شکل گرفته است. سرامیک دوره تیموری را مشاهده کردم. دوره به دوره آثار را مرور کردم تا رسیدم به هنر قاجار. در این مطالعات به تجربههای شگرفی برخوردم. در بعضی سرامیکها، رنگ سبز زیر لعاب چون طلا و نقره میدرخشید. این ویژگی مربوط میشد به نوع مواد سوختی که کورهها را گرم میکردهاست. در طول تاریخ تجربههای گرانبهایی در سرامیک داشتهایم. این اشیا و نقوش باستانی، به زودی سطح نقاشیهای مرا تسخیر کرد و تا به امروز مرا به این فضا وفادار نگه داشتهاست.