موکل خطرناک ؛ زرکوب

موکل خطرناک

نویسنده: جان گریشام
مترجم: محمد قصاع
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 472
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1373 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب

مارک یازده ساله بود و از دو سال پیش گهگاه سیگار می کشید. هیچ گاه سیگار را ترک نکرده بود، اما دقت می کرد به آن معتاد نشود. او از سیگار کول که پدر قبلیش می کشید، خوشش می آمد، اما مادرش سیگار ( ویرجینیا اسلیم) می کشید،....

موکل خطرناک داستانی درباره مایک پسرکی یازده ساله وبرادرش ریکی دارد که بصورت خیلی اتفاقی شاهد خودکشی مردی در علفزارهای کنار منزلشان هستند.

مایک که به دلیل شرایط سخت زندگی خود را حامی مادر وبرادر کوچکترش میداند در این جا هم احساس خطر کرده و سعی در نجات مرد میکند که خودش گیر می افتد و مرد تصمیم میگیرد که در پایانی ترین لحظات عمرش تنها نمیرد و ان پسرک هم همراهش باشد! در همان حین مرد از راز قتل یکی از سناتور های امریکایی توسط موکل خود پرده بر میدارد ...

تو چندتا سیگار در روز می کشی؟
مارک به دروغ گفت: «فقط یکی.»
بعضی روزها یک سیگار می کشید، ولی اگر سیگار بیشتری به دست می آورد سه یا چهارتا می کشید.
فیلتر سیگار را مانند تبهکاران میان لبانش گذاشت.
ریکی پرسید: «آیا یک سیگار در روز مرا خواهد گشت؟»
مارک سیگار را از میان لبانش برداشت و گفت: «نه به این زودی. یکی در روز خطری ندارد، اما اگر بیشتر بکشی خطرناک است»

– مادر چند سیگار در روز می کشد؟
– چهل تا.
– هوم… پس او دچار دردسر بزرگی است.
– مادر مشکلات زیادی دارد. گمان نمیکنم اصلا نگران سیگار باشد.
– پدر چند سیگار در روز می کشد؟

– چهار یا پنج بسته. یعنی در حدود صد سیگار در روز.
ریکی با لبخند گفت: «پس به زودی می‌میرد، مگر نه؟».
– امیدوارم. او با مشروبخواری و پشت سرهم سیگار کشیدن تا چند سال دیگر می‌میرد.