دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مونتسرا

مونتسرا

نویسنده: امانوئل روبلس
مترجم: ابراهیم صدقیانی
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ:

کمیاب - کیفیت :  درحد نو

 

مروری بر کتاب

نمایشنامه در سه پرده

مونسرا این نمایش نامه منحصر به فرد ‌‌‌‌‌، در تئاتر معاصر دروان ما مونس دایمی در خلوت تنهایی من است. « آراگون»

امانوئل روبلس در چهارم ماه مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر اوران در الجزایر به دنیا آمد. اولین اثر خود را در سال ۱۹۳۸ در شهر الجزیره که قسمت مهمی از عمر خود را در آن گذراند منتشر کرد. روبلس بعدها به پاریس رفت و تا آخر عمر در فرانسه به سر برد.

آثار مهم او شامل چند رمان است که مهم‌‌‌ترین آن‌‌ها عبارتند از:«آتشفشان وزوو»، «دشنه‌‌‌ها» «بلندی شهر» و «این سپیده دم است» که لوئیس بونوئل کارگردان مشهور اسپانیایی از روی آن فیلمی به همین نام ساخت و نویسنده‌‌اش را به شهرت رسانید. روبلس داستان‌‌‌های کوتاه نیز نوشت و بالاخره به دنیای تئاتر روی آورد. او با نوشتن نمایش‌‌نامه‌‌هایی مانند «مونسرا» ، «حقیقت خاموش است» و «دفاع از یک یاغی» خود را به عنوان یک نمایش‌‌‌‌نامه نویس موفق شناساند. امانوئل روبلس که عضو آدکامی گونکور فرانسه بود در ۲۲ فوریه ۱۹۹۵ میلادی در سن ۸۱ سالگی در پاریس چشم از جهان فرو بست.

نام امانوئل روبلس در حافظه ادبی و نمایشی این دیار نام چندان شناخته‌‌‌شده‌‌‌‌ای نیست و آن چه که از کارنامه ادبی و هنری او ترجمه شده از دو یا سه اثر فراتر نمی‌رود. اما به یمن همین چند اثر معدود می‌‌توان چهره نویسنده‌‌‌ای توانمند را باز شناخت که توجه به ذات و طبیعت انسان و پرداختن به هستی واقعی بشر عمده‌‌‌‌ترین نگرش او محسوب می شودکه آن را در ساختار‌‌‌های ادبی و دراماتیکی آثارش شکل داده و قوام ‌‌‌بخشده است.

نمایش‌نامه مونسرا نیز بی‌‌تردید یکی از همین آثار است که اگر بخواهیم آن را با نگاهی مطلقاً ساختاری مورد نقد و بررسی قرار دهیم ره به خطا رفته‌‌ایم. آن چه باعث می‌‌‌شود این اثر و آثاری از این دست از تشخصی ویژه برخوردار گردند نه فقط ویژگی‌‌‌‌‌های ساختاری آن‌‌ها ( که البته در نوع خود بیسار مهم است‌ ‌‌‌) بلکه از آن مهم‌‌تر نوع نگاه خالقٍ اثر و روح نهفته و جهان‌بینی مستتر در آن است که باعث می شود کلیه ویژگی‌‌‌های صوری و ساختاری آن ـ حتی در صورت برخی کاستی‌‌های دراماتیکی ـ تحت‌‌‌الشعاع ابعاد فکری و ایده‌های موجود در متن قرار گیرد.

از این جهت نام امانوئل روبلس را می‌توان در کنار نویسندگانی نظیر «اثول فوگارد» و «امه سزر» قرار داد که هر یک به نوعی و با توجه به موقیعت‌‌‌ها و حقایقی که پیرامون آن‌ها را فرا گرفته‌بود و از طریق گذراندن و جاری نمودن واقعیت های تلخ زمانه در بسترهای هنری و ذهنی خود به خلق آثاری درخشان در حیطه ادبیات نمایشی مقاومت، پرداختند که بعدها هریک از این آثار به مستندان تاریخی زمانه خود بدل گشتند.

روبلس موضوع درام خود را از حوادث واقعی و حقایق تاریخی کشورش انتخاب می‌کند. اشغال ونزوئلا توسط اسپانیا در اوایل قرن گذشته و فجایعی که پس از آن به دست ارتش اسپانیا انجام گرفت و زمینه‌‌‌‌های تاریخی و نسبتاً مستند حوادث این نمایش را تشکیل می‌دهد. با اندکی دقت و تعمق در ماهیت این نمایش‌نامه به راحتی می‌توان دریافت که نویسنده تاکید چندانی به ارایه تصویری دقیق از منطقه و کشوری خاص نمی کند و با انتخاب نوع خاصی از شخصیت‌ها و نحوه چیدمان حوادث و توأم ساختن موقعیت‌‌‌های پدید آمده با منش درونی کاراکترها تلاش دارد با نگاهی ریشه‌‌ای، بنیادهای روانی مخرب و تاریک بشر را آشکار ساخته و وجهی فرا ملیتی به اثر ببخشد.

مونسرا نمایش‌‌نامه‌‌ای است که منطق دراماتیکی آن نه بر اساس آکسیون‌‌های نمایشی بلکه بر اعمال کاراکتر‌‌ها استوار بوده و اثری شخصیت محور است. نویسنده دید یک سو نگرانه‌‌‌‌ای نسبت به افراد نمایش ارایه نمی‌‌دهد و تلاش دارد هر یک را در ابعاد واقعی و موقیعت‌‌‌هایی ملموس و پذیرفته شده‌‌ قرار دهد. در طول نمایش حوادث چندانی اتفاق نمی‌‌افتد و بیشتر از طریق دیالوگ و کشمکش‌‌های میان افراد است که به تنش‌های دراماتیکی اثر افزوده می‌‌شود.

روبلس زمینه‌‌هایی متنوع و لحظاتی کاملاً سرنوشت‌‌ساز برای هر یک از کاراکتر‌‌‌ها فراهم می‌اورد تا خواننده با ماهیت واقعی این افراد به درستی آشنا گردد. از این روست که موقیعت‌‌‌‌‌های فراهم آمده در نهایت، آن لایه‌‌های پنهان روحی و روانی افراد گرفتار آمده را به راحتی آشکار می‌‌سازد.
در خلال نمایش‌‌نامه با تاجری آشنا می‌شویم که بنا به ادعای خودش عاشق همسرش است اما در نهایت به خاطر نجات جانش حاضر است همسرش را در اختیار سرهنگ اسپانیایی قرار دهد و یا کوزه‌‌گری را می‌‌بینیم که از فریاد، ضجه و گریه زندانیان در لحظه اعدام الهام می‌گیرد تا صدای آنان را تقلید کند و به هنرنمایی بپردازد و یا همین هنر پیشه‌‌ای که میان زندگی درونی و بیرونی او فاصله‌‌ای بعید و ناپیمودنی وجود دارد و یا کشیش و پدر روحانی که شاه اسپانیا را معادلی امروزین برای مسیح می‌داند و توجیه‌کننده مذهبی اخلاق حاکمان و قدرتمندان است.

نویسنده با انتخاب هر یک از این افراد تلاش دارد موضوع درام خود را از منظرها و زوایای متعدد اجتماعی به نمایش بگذارد و با هوشمندی فراوان علت نهایی بسیاری از حوادث و فجایع را نه ناشی از برتری نیروی نظامی اسپانیا بلکه در فقدان عنصر فداکاری و ایثار و وجود روحیه و سرشت پست و فریبکارانه‌‌‌‌ای می‌داند که بر طیف کثیری از جوامع استعمار زده حاکم است و ناخواسته راهی هموار و از پیش آماده را برای ورود مزدوران و استعمارگرانی از این دست فراهم می‌آورد.

عمده بار دراماتیکی این اثر بر کشمکش میان ایزکویردو و مونسرا ایجاد شده است.هر چند مونسرا به عنوان قهرمان نمایش ظاهر می شود, اما جالب این است که شخصیت ایزکویردو به عنوان قطب منفی درام، بیشترین جذابیت را نزد خواننده پیدا می کند و علی‌‌رغم بی‌رحمی و سنگدلی مفرط, کاراکتر او نه تنها مطابق قواعد متعارف کلیشه‌‌‌‌ای درام‌‌نویسی به صورت کاملاً یک بعدی،طراحی نشده بلکه برعکس به عنوان شخصیتی کاملاً استوار و ثبات یافته و برخوردار از احساسی شاعرانه و دوستدار هنر معرفی می‌گردد. در واقع ایزکویردو خشونت خود را کاملاً درونی شده و به صورتی شاعرانه و با نوعی ایمان قلبی انجام می‌دهد.

اما در مقابل شخصیت مونسرا در تمامی مراحل در نوعی تردید و دودلی میان لو دادن بولیوار و یا نجات جان گروگان‌‌ها قرار دارد. مونسرا از سویی تمایل به نجات ونزوئلا دارد و از سوی دیگر وجدان او راضی به از دست دادن جان گروگان‌ها نیست. حوداث نمایش در مکانی واحد اتفاق می‌افتد و نویسنده زمانی محدود و تقریباً مطابق با زمان واقعی را جهت تنظیم این وقایع انتخاب می‌کند. اما با این وجود نه تنها کشمکش میان مونسرا با اطرافیانش دچار افت دراماتیکی نمی‌شود بلکه مخاطب را هر لحظه از لحاظ فکری و عاطفی ، در هر مرحله بیشتر درگیر نموده و او را به سوی نقطه اوج درام هدایت می‌نماید.

آلبرکامو نویسنده و اندیشمند فرانسوی در یکی از نوشته‌‌های خود نمایش‌نامه مونسرا را این گونه توصیف کرده‌‌است:
« در نوشتن این اثر از هیچ مکتب یا روش خاصی تقلید نشده‌‌است. قساوت‌‌های وحشتناک, زمان داستان را به خوبی توضیح می‌دهد و از این که قلب و احساس انسان را در ماجرا دخیل سازد کوتاهی نمی‌کند. روح انسان در مقابل تمام فشارها مقاومت می‌کند و از میدان به در نمی‌رود. روبلس هیچ کس را فریب نمی‌دهد. گویی داستان مونسرا در آمریکا نمی‌گذرد و شاید بتوان نمونه آن را در جایی در نزدیکی خود ما پیدا کرد».

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات