دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مرمر - رستاخیز - خطی ز سرعت و آتش ؛ سه کتاب در یک مجلد

مرمر - رستاخیز - خطی ز سرعت و آتش

نویسنده: سیمین بهبهانی
ناشر: زوار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170 + 110 + 140
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 5 _ 3

کیفیت : نو ؛ بر روی جلد اصلی سه کتاب با گالینگور صحافی شده

 

مروری بر کتاب

سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس و حاج میرزا حسین حاج میرزاخلیل مشهور به میرزا حسین خلیلی تهرانی که از رهبران مشروطه بود عموی پدر او و علامه ملاعلی رازی خلیلی تهرانی پدربزرگ اوست. است. پدرش عباس خلیلی به دو زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.

مادر او فخرعظما ارغون دختر مرتضی قلی ارغون از بطن قمر خانم عظمت السلطنه بود. فخر عظما ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی کامل داشت و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و در انجمن نسوان وطن‌خواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران بود.او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد.

سیمین بهبهانی از موثر ترین و مبتکرترین شاعران عرصه غزل معاصر است .وی شاعری را از آغاز جوانی با سرودن غزلها و چهارپاره هایی کلاسیک و رمانتیک اغاز کرد که غالبا دارای مضامین عاشقانه و عواطف عریان زنانه - احساسات انسان دوستانه بود ند .رفته رفته از دهه سی به بعد تحت تاثیر اشعار نو پردازان ف رگه هایی از زبان و تخیل تازه ی رمانتیک در غزل های او پدیدار شد که مجموعه مرم نشانگر این تحول بود .بعد ها مجموعه ی غزل رستاخیز ، تلاش موفق او را در تلفیق روح تغزلی با نگرش و محتوای اجتماعی به نمایش گذاشت .

بسیاری از دوستداران شعر مرا به این غزلها شناخته اند ، با سرودهایی چون « شراب نور» « یک دامن گل» « رگبار بوسه» « دالان سمن»... آثار این مجموعه را از میان هفت دفتر شعر خود بر گزیدم تا دستیابی به آنها برای خواستاران آسان تر باشد و ضمنا قیاس میان دو گونه غزل سنتی و غزل نوآیین من و انگیزه گرایشم به ایجاد دگر گونی در قالب محتوای غزل برای خواننده آشکار تر شود.

خطی ز سرعت و از آتش در آبگینه سرا بشکن!
بانگ بنفش یکی تندر در خواب آبی ما بشکن:
خوابی به نرمی ابریشم، در کوهپایه آرامش -
ای سیل، ضربت سیلی شو، بر چهر این خنکا بشکن!
مرداب خفته ذهنم را پوشانده جلبک غفلتها -
ای سنگپاره آگاهی، در قلب دایره ها بشکن!
ای دل چه کوچک و مسکینی با این تپیدن خاموشت!
طبل تلاطم دریا شو، آرامِ عرش خدا بشکن!
تندیس یخ شده ای، ای جان، بس کن تبلور و جاری شو؛
چون رود، بر سر هر شیبی، آزاد و شاد و رها بشکن!
آواز گرم تحرک را اوجی بساز و، به تحریری،
دُرجی ز گوهر غلتان را در کوچه باغ صدا بشکن!
ای سینه، قوس حقارت را طاق بلند حقیقت کن:
اینجاست جای نماز، ای دل، محراب رنگ و ریا بشکن!¨
من با دو آینه رویارو، تکرار بیهده خویشم:
آغاز قصه به پایان بر، بشکن مرا و مرا بشکن!

***

مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی؟
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون منند
چه باک زان همه دشمن که دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار توی

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات