- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 55148 - 93/1
- وزن: 2.00kg
- UPC: 80
مجموعه آثار طنز
نویسنده: ابولقاسم حالت
ناشر: گوتنبرگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1390
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
ابوالقاسم حالت شاعر، مترجم و محقق توانای معاصر در سال ۱۲۹۸ در تهران به دنیا آمد. وی شاعر، مترجم و طنزپرداز ایرانی بود. نام: ابوالقاسم حالت زادروز: ۱۲۹۸ – تهران درگذشت: ۳ آبان ۱۳۷۱ – تهران ملیت: ایرانی نامهای دیگر: ابوالقاسم عبدالله فرد پیشه: شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مترجم لقب: خروس لاری شوخ
درباره اولین شعرى که حالت سرود، خود وى مىگوید: «روزى در مدرسه با یکى از دوستان همکلاسم قهر کرده بودم و چون خیلى نسبت به هم صمیمى بودیم بالاخره طاقت نیاودم و با یک قطعه سه بیتى از او معذرت خواستم، این قطعه که اولین شعرم بود و متأسفانه الان هیج به یادم نیست موثر واقع شد و قهر ما را به آشتى تبدیل نمود. اثر این شعر مرا بر آن داشت که شاعرى را دنبال کنم، لذا از کلاس ششم ابتدایى گاهگاهى شعر ساختم، مخصوصا تابستانها که مدرسه تعطیل بود و فراغت بیشترى داشتم و مىتوانستم هم شعر بسازم و هم دنبال چاپ آن بروم اما روزنامههاى ادبى آن ایام که عبارت بودند از «نسیم شمال» و «کانون شعرا» و «توفیق» همه از چاپ اشعارم خوددارى مىکردند، چون بسیار ناپخته بود، ولى این امر به هیچوجه باعث دلسردى من نمى شد. تا دو سه سال بعد که کمکم بعضى از اشعارم در روزنامهها چاپ شد.»
پس از چندى که اولین اثر ابوالقاسم حالت در یکى از جراید چاپ گردید، درصدد برآمد که خود را به کانون و انجمنهاى ادبى نزدیک نماید، به همین سبب بعضى شبها به انجمن ادبى ایران که ریاست آن با شاهزاده محمدهاشم افسر بود مىرفت و در یکى از همین شبها یکى از اشعار خود را در این انجمن ادبى قرائت مىکند که صداى آفرین و احسنت رسا و پر طنطنه شیخالملک اورنگ که در آن زمان نایب رئیس انجمن بود به قدرى وى را تحت تأثیر قرار داد که تا صبح خواب به چشمانش راه نیافت. از این زمان به بعد وى در راه شهرت و ترقى گامهاى بلندى یکى پس از دیگرى برداشت.
بارى ابوالقاسم حالت، در کلاسهاى چهارم دبیرستان مروى درس مىخواند و چون اواخر سال تحصیلى بود و محصلین در حالى که کتابهاى خود را جهت تمرین دروس زیر بغل نهاده و عازم محوطه باغ ملى که درختان زیادى داشت و محلى مصفا بود مى رفتند، حالت هم کتاب خود را برداشت عازم این محل گردید. در خیابان خیام نزدیک باغ ملى با مرحوم حسین توفیق صاحب امتیاز روزنامه توفیق برخورد مىکند و از طرف دعوت مىشود که با هیئت تحریریه این روزنامه همکارى نماید وى از نخستین شماره روزنامه فکاهى توفیق تا مدت پنج سال متوالى سردبیرى این مجله فکاهى را به عهده داشت.
حالت بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ با بسیارى از جراید از جمله روزنامههاى: «امید»، «قیام ایران» و مجله «تهران مصور» همکارى می کند.
بعدمرگم نه به خود زحمت بسیار دهید نه به من برسر گور و کفن آزار دهید
نه پی گورکن و قاری و غسال روید نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید
به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید
وین زبان را که خداوند زبان بازی بود به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید
کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است راست تحویل علی اصغر گچکار دهید
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه به فلان سنگتراش ته بازار دهید
کلیه ام را به فلان رند عرق خوار که شد ازعرق کلیه او پاک لت و پار دهید
ریه ام را به جوانی که ز دود و دم بنز درجوانی ریه او شده بیمار دهید
جگرم را به فلان بی جگر بی غیرت کمرم را به فلان مردک زن باز دهید
چانه ام را به فلان زن که پی وراجی ست معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهید
گر سر سفره خورَد فاطمه بی دندان غم به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید
فهرست
از عصر شتر تا عصر موتور
از بیمارستان تا تیمارستان
زباله ها و نخاله ها
پابوسی و چاپلوسی
صدای پای عزرائیل
یا مفت یا مفت
دوره خر سواری
آش کشک خالته