دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مباحث فرهنگی عصر ناصری

مباحث فرهنگی عصر ناصری

نویسنده: اعتمادالسلطنه
به کوشش : ایرج افشار
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 330
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو 

 

مروری بر کتاب

برگرفته از روزنامه‌ی خاطرات اعتمادالسلطنه

این کتاب گزیده‌ای است از مطالب "روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه "که بازگو کننده مباحث و مطالبی است از اوضاع فرهنگی ایران در پانزده سال از روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در میان درباریان و دیوانیان او .ایرج افشار در این کتاب مطالبی که گویای مبانی فکری و توانایی‌های ذوقی و فرهنگی ناصرالدین شاه و بالطبع نشانگر اوضاع فرهنگی عصر ناصری بوده از کتاب اصلی جدا و به همان ترتیب زمانی در این مجلد به چاپ رسانده‌اند .

نگارنده با استفاده از همین یادداشت‌های روزانه اعتمادالسلطنه و منابع دیگر در مورد ناصرالدین شاه چنین آگاهی می‌دهند که "این پادشاه صاحب قلمی روان و بسیار نویس بوده، به نقاشی و طراحی علاقمندی داشته، به علم جغرافیا و نقشه‌کشی هم دلبستگی داشته، مطالب و مقالات روزنامه‌های فرانسوی را می‌شنیده، به شنیدن مطالب کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی علاقه‌مندی مخصوص داشته، برای آموختن زبان فرانسه تلاش می‌کرده و به فرا گرفتن زبان‌های انگلیسی و آلمانی و روسی هم تمایل نشان می‌داده، به تئاتر علاقه‌مند بوده و هر چند یک بار به دیدن نمایش‌هایی که از آثار مولیر ترجمه می‌شد و در دارالفنون بر صحنه می‌آمده است، می‌رفته، پیشرفت امور دارالفنون مخصوصا قسمت‌های موزیک و عکاسی و دارالطباعه را پی‌گیری می‌نموده، شعر دوست بوده و خودش گاهی ابیاتی می‌سروده، به شناخت آثار گذشته و مسکوکات و آثار هنری علاقمند بوده و در داخل ارگ سلطنتی موزه کوچکی تاسیس کرده بود، برای ترجمه آثار خارجی دستور تاسیس دارالطباعه را صاد نموده، به ایجاد و انتشار روزنامه‌های دولتی اهتمام داشته، کتابخانه‌ای را در اندرون تنظیم نموده بود .

علاوه بر این‌ها در مجموعه حاضر، نظر شاه درباره مسائلی چون اعزام محصل، سانسور جراید، ایجاد قانون و رواج آزادی، به دست می‌آید ;بنابراین، از خلال نوشته‌های این کتاب، خوانندگان می‌توانند نمایی کلی از وضع فرهنگی رسمی ایران به دست بیاورند و دریابند که شاه مملکت و وزیر انطباعات او در آن مسائل به چه مباحثی می‌اندیشیده‌اند و امکانات وقت چه بوده است ....

یکشنبه 29 جمادی الاولی 1292
در سر ناهار روزنامه خواندم......بعد از بیدار شدن باز روزنامه عرض کردم.
...جمعه اول ربیع الثانی
به من فرمودند حقیقت این است که من می خواهم در س فرانسه بخوانم. هر روز و دو ساعت به غروب مانده حاضر باش که دو وقت درس بخوانم. بعد فرمودند خوب است یک خلیفه به جهت خودت معین کنی که در غیاب تو به من درس بدهد. عرض کردم من در تنها کاری که مسلط و مستقل هستم عمل ترجمه و درس شماست. دیگر در این کار برای من شریک پیدا نکنید. خیلی خنده کردند......

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات