ماجرای نیمروز

ماجرای نیمروز

نویسنده: کارل فورمن
مترجم : امیرجلال الدین علم
ناشر: سروش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 130
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 ~ 1370 - دوره چاپ: 2 ~ 1

مروری بر کتاب

مصور

فیلمنامه 

ماجرای نیمروز فیلمی جنجال‌برانگیز است که در سال ۱۹۵۲ در آمریکا اکران شد. داستان فیلم درباره‌ی کلانتر یک شهر است. او در آستانه‌ی بازنشستگی خبردار می‌شود خلافکاری که در گذشته دستگیر کرده، قرار است به همراه تیمش با قطار نیمروز به شهر بازگردد تا از او انتقام بگیرد. کلانتر که پیش از این تصمیم داشت با همسرش شهر را ترک کند، حالا می‌خواهد بماند و با آن‌ها روبه‌رو شود. پس از اکران این فیلم، منتقدانی که منتظر فیلمی وسترن مملو از صحنه‌های اکشن و دراماتیک بودند، ناامید شدند.

برخلاف تصور آن‌ها این فیلم تا صحنه‌ی پایانی و اوج داستان، صحنه‌ی اکشنی نداشت و پر از صحنه‌های احساسی و دیالوگ‌های اخلاقی بود. همچنین افرادی هم از این‌که در یک صحنه از فیلم، یک زن قهرمان را نجات داده بود، بسیار ناراضی بودند. با تمام این جنجال‌ها ماجرای نیمروز برنده‌ی چهار جایزه‌ی اسکار و چهار جایزه‌ی گلدن گلوب شد. این فیلم به‌خصوص پایان آن، الهام‌بخش بسیاری از فیلم‌های دیگر بوده است.

نویسنده با متحد کردن قهرمانش با جامعه، یکی از قواعد هاوکز را نقض می کند. وقتی که برای اولین مرتبه، ویل کین«گری کوپر» را می بینیم، در حال ازدواج است. او تصمیم گرفته است اسلحه اش را برای همیشه غلاف کند و ستاره حلبی اش را دیگر به گوشه جلیقه اش آویزان نکند و برای بقیه عمرش مغازه ای دایر کند و با همسرش ( گریس کلی) آن را اداره کند.

او نمی تواند در همان شهری که خدمت کرده، بماند و باید آن جا را ترک کند. کلانتر قبلی شهر، ( لون چانی ) در شهر مانده اما به دلیل ازدواج با یک زن سرخپوست، از اعتبار او کاسته شده است. آرتریت، که دستهای او را بدون استفاده کرده است، ارمغان سال های خدمت اوست و علاوه بر این حالا او نگرش تمسخر آمیزی نسبت به این شغل پیدا کرده است...
فیلم نیمروز نامزد دریافت هفت جایزه اسکار بود و موفق شد چهار جایزه را به دست آورد.