دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

قلعه پرتغالی

قلعه ی پرتغالی

نویسنده: عباس عبدی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 120
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ : 1

 

مروری بر کتاب

مجموعه ده داستان

همه قصه‌ها در جزیره‌های جنوبی اتفاق می‌افتند و در حین داستان حضور در جنوب و لمس ماهی و دریا و هوای شرجی به راحتی احساس می‌شود. نثر کتاب قوی و در عین حال روان و ساده است و بازی با کلمات از مشخصه‌های بارز این مجموعه به حساب می‌آید. کتاب حاضر که نامزد دریافت جایزه احمد گلشیری نیز بوده، به‌قدری زیبا و روان است که  در تک تک داستان‌ها متوجه این زیبایی خواهید شد.

همه داستان‌ها روایتی جالب از جنوب کشور را دارندب؛ روایت صحنه و تصویرسازی نویسنده به‌قدری قوی و باورپذیر است که درست در همان لحظه‌ای که کتاب را در دست گرفته‌اید بوی هوای شرجی به بینی‌تان می‌خورد و ماهی زیبایی در ذهن‌تان شنا می‌کند. عباس عبدی با قلم روان و گیرایش به‌خوبی از پس نگارش این داستان برآمده و توانسته اثری خلق کند که چندین بار تجدید چاپ شود و هر روز بیش‌تر از دیروز بر دل علاقه‌مندان به کتاب، بنشیند.

او با بازی کردن با کلمات، خواننده را مجذوب قدرتش در نویسندگی می‌کند و گیرایی داستانش را بالاتر می‌برد. بدون شک، قلعه پرتغالی، کتابی است که خواهد توانست مثل بازی با کلمات، روح شما را به بازی بگیرد و به‌گونه‌ای دنبال خود بکشاند که برای لحظه‌ای به خودتان بیایید و ببینید در جنوب کشور ایستاده‌اید و هوای گرم و شرجی شهر را نفس می‌کشید.

...ساختمان یک‌طبقه سیمان‌زده سفید، با دوره چینی مشبکی که تقلید کم‌رنگ طرح بادگیرهای قدیمی است، از زلزله دوماه پیش جابه‌جا ترک برداشته و ترسی خفیف در سالن انتظار باقی است. مثل هربار زود رسیده‌ای و مثل همیشه تنها سفر می‌کنی. فکر می‌کنی سیصدسال بعد چه چیزی از این ساختمان سفید بتنی می‌ماند که در شبی، کسی پا به ویرانه‌اش بگذارد و با دیدن گوشه و کنار به هم ریخته‌اش، سفرهایی را مجسم کند که مثل امشبی تو یا شبیه تو یا شبیه آن دختر جوان می‌روید.

همین دخترک خوش‌پوشی که به نظر می‌آید یکی از دو یا سه‌هزار دانش‌جوی دختری است که مدتی است قرار است این‌جا مستقر شوند و جزیره خلوت را شلوغ کنند و حالا،‌ این‌جا، پیش از تو از تاکسی فرودگاه پیاده شده و بی‌ترس پس‌لرزه‌های مکرر اخیر، تق و تق،‌ پا به داخل سالن گذاشته است. روی صفوف صندلی‌های آبی، آن‌قدر که بخواهی چند بار جا عوض کنی و سر آخر دور تر از چشم کنجکاو دخترک بنشینی جای خالی برای انتخاب هست.

جایی که بشود چشم برهم گذاشت، بدن را کمی شل کرد و پا را برد تا زیر صندلی جلویی. دنیا هم اگر لرزید، بلرزد.

فهرست

ماهی
دم
لارک
قباد
هروقت
خانه
و...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات